شيطان و دارو دسته اش

شيطان و دارو دسته اش
شيطان و دارو دسته اش


 
 

شيطان پرستي (Satanism) يک حرکت مکتبي ، شبه مکتبي و يا فلسفي است که هواداران آن، شيطان را يک طرح و الگوي اصلي و قبل از عالم هستي مي پندارند.آن ها پرسش شيطان را به عنوان قدرتي فوق العاده قوي و بسيار قوي تر و موثرتر از نيروهاي خوب دنيوي همچون خدا، به حساب مي آورند.
شيطان، براي آن ها نماد قدرت و حاکميت بر روي زمين است. آن ها دنيايي را براي خود تکريم کرده اند که در آن هيچ روزنه اميدي نيست و به آن، جهان تاريک ميگويند.
شيطان پرستان به سه دسته تقسيم مي شوند:
1. شيطان پرستي فلسفي (لاوي):
Anton szandor Lavey به وجود آورنده اين گروه است.
Lavey که پيش از پديد آوردن اين فرقه، انجيل شيطاني و کليساي شيطان را تأسيس کرده بود، به شدت تحت تأثير افکار کساني چون نيچه، چارلز داروين، مارک تواين، ويندهام لويس، رند، مارکوس دي سيد، آليستر کراولي و ... است از نظر او شيطان نوعي نيروي مثبت است.
2. شيطان پرستي ديني Relligios Satanism: شبيه شيطان پرستي فلسفي است. با اين تفاوت که اين دسته، براي شيطان نوعي جنبه خدايي و متافيزيکي قائل هستند که اين طرز تفکر تحت تأثير افسانه ها وساخته ذهن پيروان اين فرقه است.
3. شيطان پرستي گوتيک Gothich Satanism: اين گروه، از زمان سلطه کليسا فعاليت داشتند کودک خواري، قرباني کردن دختران، بزکشي و تمام کارهاي خود را بر ضد کليسا انجام مي دهند.
اعمال اين دسته، نزديکي بسياري با جادوگري دارد. آن ها تحت تأثير کاتوليک ها، قانوني را براي خود وضع کرده اند. امروزه در کشورهايي چون آمريکا، انگليس، آلمان و چين اين فرقه ديده مي شود.
1-عقاب که نماد پرنده زئوس خداي يونان باستان است در پنجه راست خود شاخه زيتوني شامل 13 برگ و13 ميوه نگه داشته و در پنجه ديگر 13 تير.
2-بر روي سر عقاب 13 ستاره قرار گرفته که در مجموع يک ستاره شش پر (ستاره داود) را تشکيل مي دهد.
3-در منقار عقاب نواري قرار دارد که بر روي آن به زبان لاتين نوشته شده (EPLURIBUS UNUM) که به معني "وحدت از کثرت" است (اشاره به ايالات متحده) اما نکته جالب تعداد حروف اين جمله بوده که شامل 13 حرف است.
4-دم عقاب داراي 9 پر است از سويي ديگر هر بال اين عقاب 33 پردارد
5-برسينه عقاب سپري قرار دارد که بر روي آن13 خط قرمز و سفيد (پرچم آمريکا) نقش بسته است. (البته در دلار به جهت سياه سفيد بودن، اين رنگها مشخص نيست).
6-در سمت راست مهر ماسوني دلار و نيز در منتها اليه سمت چپ دلار(داخل بيضي هاي قرمز) 13 ميوه قرار گرفته است.
7-بر روي اين هرم به لاتين عبارت 13 حرفي ANNUITCOEPTIS به معني خدا هميشه ياور ماست نقش بسته است که به گونه اي ديگر همان عبارت IN GOD WE TRUST است.
8-شايد برايتان برايتان تعجب آور باشد که چرا اين هرم شکلي نامانوس داشته و رأس آن جدا و در وسط آن چشمي نوراني قرار دارد. اين چشم نماد "RA" از خدايان مصر باستان است که در پاگانيسم يوناني چشم لوسيفر يا همان چشم شيطان است.يونانيان آن را ستاره صبح مي دانستند و همواره آن را به صورت درخشان ترسيم مي نمودند.
9-مهر اعظم ايالات متحده آمريکا: اين مهر به شکل کنوني آن در زمان رزولت بر روي دلار قرار گرفت شما مي توانيد آن را در سمت چپ دلار مشاهده فرماييد.همانگونه که مستحضر هستيد تصوير هرمي نامانوس به چشم مي خورد که نماد هرم خنوپوس مقبره فرعون و نشان عالي انجمن هاي فراماسونري است.
10-اين هرم از 13 رديف سنگ چين تشکيل شده است و در مجموع 72 خشت دارد که اشاره دارد به 72 نيرو يا نام خداي کاباليستها.
11-در قاعده هرم عبارتي (اعداد) يوناني"MDCCLXXVI" نقش بسته که از نظر ارزش عددي (جمع حروف به صورت ابجد) همانگونه که در تصوير مي بينيد برابر با 1776 سال استقلال امريکاست. اما اگر اين حروف را بر روي اهرام ثلاثه مصر باستان در نظر بگيريد جمع قاعده اين اهرام همانگونه که درتصوير محاسبه شده است برابر با 666 مي شود که عدد لوسيفر يا همان شيطان است.
12-در زير اين هرم عبارت "NOVUS ORDO SECLORUM" به زبان لاتين نوشته شده است که به معناي NEW WORLD ORDER "يعني نظام نوين جهاني يا "حکم جديد براي جهان" است که شما بارها آن را در سخنراني هاي سردمداران امريکا علي الخصوص بوش پدر وپسر و اوباما شنيده ايد.

شيطان و دارو دسته اش

نشانه ها و علامت هاي Satanism
شيطان پرستان نماد ونشانه هاي خاصي براي خود دارند که گاه آن ها را روي گردنبند و زيور آلات ، گاه روي لباس ها و گاه روي پوست و بدن خود حک مي کنند که خوب است آن ها را بشناسيد:

شيطان و دارو دسته اش

1.Satanism
 

به صورت نماد، در وسط نوشته مي شود و به همراه يک دايره مي آيد. اگر اين نوشته را از وسط دايره حذف کنيم ، يک ستاره پنج ضلعي باقي مي ماند که نشانه ستاره صبح يا پنتاگرام است.

شيطان و دارو دسته اش

2. عدد 666:
 

نماد دجّال يا ضد مسيح است به «666» شماره تلفن شيطان نيز مي گويند! البته گروهي آن را به صورت fff مي آورند. زيرا f، ششمين حرف در انگليسي است.

شيطان و دارو دسته اش

3. عدد13:
 

عدد مقدس ماسون ها و يهوديان است در حالي که مسيحي ها آن را نحس مي دانند. تصوير ستاره شش گوش با 13 ستاره کوچک، يکي از اين نمادهاست. همچنين در تصوير چنگ الهه باستاني نيز اين عدد ديده مي شود.

شيطان و دارو دسته اش

4. عدد33:
 

در فراماسونري: صاحب درجه 33، بالاترين قدرت را داراست.
سمبل گروه ماسوني شهر Memphis در آمريکاست.

شيطان و دارو دسته اش

5. صليب وارونه (آتش گرفته):
 

اين نشانه ، بيش تر درگردنبندها ديده مي شود و نماد وارونه شدن مسيحيت وبه سخره گرفتن آن هاست. اين نشانه مورد توجه زياد خوانندگان راک است.

شيطان و دارو دسته اش

6. صليب شکسته يا چرخ خورشيد.
 

يک نماد باستاني است که در برخي فرهنگ ها از جمله کتبيه هاي برجاي مانده از بودايي ها ، مقبره هاي سلني و يوناي است و سال ها بعد، اين علامت توسط هيتلر به کار گرفته شد. در اين نشانه نيز، شيطان پرستان خواسته اند دين مسيحيت را به مسخره بگيرند.

شيطان و دارو دسته اش

7. چشم جهان بين:
 

اين چشم به چشم شيطان (چشمي که همه جا را مي ببيند) شهرت دارد. چشمي که در بالاي هرمي قرار دارد و مي خواهد نظارت و اشراف بر همه جا را نشان دهد . اين علامت در پيشگويي ها ، جادوگري و نفرين آن ها ديده مي شود.
البته اين نماد روي دلار امريکا نيز وجود دارد و علامت خداي خورشيد در مصر باستان نيز بوده است.

شيطان و دارو دسته اش

8. ستاره شش گوشه:
 

قوي ترين علامت در شيطان پرستي است واز شش گوشه (زوايه) تشکيل شده که معرفي عدد 666 مي باشد.

شيطان و دارو دسته اش

9. آنخ (Ankh):
 

نماد Isis است و در لژهاي ماسوني به کار مي رود. امروزه سمبل جنس زن و نشانه فيمينيست هم هست. آنخ، سمبل شهوت راني و باروري است.

شيطان و دارو دسته اش

10. ستون سنگي يا نوک هرمي شکل:
 

نماد زايندگي و باروري درمصر باستان بوده است.

شيطان و دارو دسته اش

11. ستاره 5 گوشه معکوس يا Bahomet .
 

شيطان و دارو دسته اش

12. دست شيطان يا دست شاخدار:
 

در تفکر ماسون ها و شيطان پرستان، شيطان شاخ دار (co rnuto) با حرکت دست خود، درواقع شيطان و پليدي هاي آن را نمايش مي دهد.

شيطان و دارو دسته اش

13. ديو، جمجمه واستخوان:
 

علامت مرگ است که در برخي گردن بندها وتصاوير روي دست وصورت شيطان پرستان ديده مي شود.

14. پرچم رژيم صهيونيستي:
 

اين علامت، حمايت آشکار و پنهان رژيم صهيونيستي از شيطان پرستان را نشان مي دهد

شيطان و دارو دسته اش

15. ضد عدالت:
 

نماد ضد عدالت، تبري رو به پايين است ، چرا که تبر رو به بالا در روم باستان نماد عدالت بوده. علامت دوتبر روبه بالا نيز نشانه فيمينست ها است.

شيطان و دارو دسته اش

16. بز(Goat):
 

سر بز، بز شاخدار، بز مندرس، خداي جادو، بز طليعه يا قرباني، همه وهمه نشانه مسخره کردن حضرت مسيح است. شيطان پرستان با اين علامت ميخواهند بگويند: مسيح مانند بره اي براي گناهان بشر کشته شد است! درواقع Goat (بز) نمادي از شيطان است.

شيطان و دارو دسته اش

17.هرج ومرج (Anarchy):
 

اين علامت ، نشان دهنده از بين بردن تمام قوانين است و دلالت بر اين مورد دارد: «هر چه تخريب کننده است، تو انجام بده!»
اين علامت ، معمولاً نماد گروه هاي هوي متال نيز هست.
منبع:مجله ديدار آشنا 122

عضويت در جهنم

عضويت در جهنم
عضويت در جهنم


 

شيطان پرستي
 

شيطان پرستان فرقه هايي هستند که اگر بخواهيم در مورد آن ها و چگونگي پيدايش شان اطلاعاتي داشته باشيم. بايد از اين جا شروع کنيم که سال هاي پس از رنسانس را مي توان به سال هاي افسار گسيختگي جهان غرب در تمامي ابعاد فردي و اجتماعي و جنبه هاي متعدد منتهي به روابط انساني توصيف کرد. پس از برداشته شدن يوق تعاليم متعصب کليساي کاتوليک از گردن انسان غربي، چند جريان عمده فکري و فلسفي شکل گرفت که يکي از آن ها شيطان پرستي بود.
برخي از عناصر فاسد با اتکا به گرايشات و نظريات توراتي و پروتستاني به صورت مخفيانه جريان «شيطان پرستي» را با ويژگي هايي همچون گناه گرايي، قتل، تجاوزات جنسي، عدم اصول اخلاقي، بي توجهي به مسائل توحيدي و... پايه گذاري کردند.
سال 1960 را مي توان به صورت جدي آغاز دوره جديد حيات وفعاليت شيطان پرستان در آمريکا دانست.
شيطان پرستان آمريکايي عقيده داشتند که شيطان نه يک موجود بد، بلکه يک فرشته خادم براي آزمايش انسان ها است!

عضويت درگروه شيطان پرستان
 

شيطان پرستان که در آن زمان تعداد محدودي را تشکيل مي دادند، پس از گذشت چند سال تصميم گرفتند تا اين فرقه را گسترش دهند و از روش هاي گوناگوني براي جذب شدن در اين گروه استفاده کردند.
يکي از روش هاي جذب جوانان، استفاده از موسيقي هاي راک بود. خوانندگان اين سبک از موسيقي بر روي صحنه و در کليپ هاي خياباني دست به خوردن وآشاميدن ميوه هاي فاسد، خون و... مي نمودند و کاست هاي ضبط شده شان در کشورهاي مختلف انتشار داده مي شد.
جوانان زيادي از اين موسيقي استقبال کردند و دليل استقبال از اين موسيقي چيزي نبود جز جاذبه هاي مجازي و حاشيه اي موسيقي. مانند ايجاد فضا براي روابط آزاد دختران و پسران و ارزان و قابل دسترس بودن موسيقي با توجه به ارتقاء تجهيزات فني و تکثير وتوزيع آن.
يکي ديگر از روش هاي جذب افراد به اين گروه تشکيل کلاس هايي با موضوعات جذاب بود که در انتهاي اين کلاس ها قوانين شطيان پرستي را آموزش مي دادند.

برخي از قوانين شيطان پرستي
 

عقد ازدواج تنها با تقسيم يک نان توسط پيشوايان دين بين عروس وداماد وخوردن آن دو تکه نان انجام مي شود.
طلاق نيز با پرتاب يک سنگ ريزه از طرف شوهر به سوي زن محقق خواهد شد!
پوشيدن لباس آبي حرام است!
درختان بزرگ قديمي را تقديس کنيد وبا پارچه آن را بپوشانيد يا رنگ بزنيد!
رعد و برق وابر و آتش وخورشيد وماه وستارگان را گرامي مي دارند وبه نان و چراغ احترام ويژه مي گذارند.
آموختن سواد حرام است. سزاي باسواد در دنيا و در آخرت عذاب است.
آموختن عربي ممنوع است. فقط يک نفر از نسل شيخ عدي حق دارد عربي و قرآن ياد بگيرد، ولي بايد نام شيطان را از نسخه قرآن پاک کند. کسي حق ندارد نام شيطان را به زبان بياورد کوتاه کردن ناخن حرام است!
ترک وطن بيش از يک سال حرام و موجب جدايي زن از شوهر مي شود!
و...

شيوه هاي تبليغ
 

امروزه بيش ترين شيوه هاي تبليغ به صورت انتشار سي دي، کاست وپوستر مربوط به خوانندگان متاليکا ، گسترش يافتن سايت ها و وبلاگ هاي مربوط به شيطان پرستي ، تبليغ و اطلاع رساني از طريق پارتي هاي شبانه وگفتگوهاي دوستان علي الخصوص در مناطق مرفه شهرها، تبليغ در تالارهاي گفتگوهاي مجازي و.. صورت ميگرد.
منبع: مجله ديدار آشنا 122

حماسه در سايه

حماسه در سايه
حماسه در سايه

 

دشمن در جنگ نرم به دنبال تغيير در انديشه قشرهاي مختلف مردم به ويژه جوانان است. و در اين جنگ قلب و ذهن انسان را نشانه گرفته و طالب اين است که در دنياي معاصر، انسان را به تسخير عقايد خويش درآورد.
جنگ نرم پازلي بزرگ است که از ريزتصويرهاي متعددي تشکيل مي شود و در حوزه فرهنگي - که يکي از نامحسوس ترين مباني جنگ نرم به شمار مي آيد هدف اصلي دشمن، دورکردن و فاصله گرفتن تدريجي انسان از دين و اصالت خود است. بنابراين براي شکست دشمني که تا دندان مسلح بوده و از هر طريقي وارد مي شود، بايد ابعاد گسترده اين جنگ را شناسايي و براي جوانان تبيين کرد. در جنگ نوين، يکي از ابزارهاي مهم دشمن، ترويج فرقه هاي انحرافي مختلف است در اين مقاله قصد بر آن است که عقايد و افکار گروه ضاله شيطان پرستي را بررسي نماييم.
شيطان، دشمن سرسخت بشريت است که از خلقت حضرت آدم (ع) تا به امروز، در پي مخالفت با حضرت حق، فطرت پاک انسان ها را متوجه ناشايست ها، ناپاکي ها و نفسانيات کرده است. شيطان که مفهوم و نماد وسوسه انسان است، در برابر قوانين الهي ايستادگي کرده و بشر را به سوي افول فرا خوانده و جامعه را نيز سرشار از نفرت، پوچي، خشم و ناامني نموده است.

حماسه در سايه

شيطان پرستي به معني پرستش شيطان به عنوان قدرتي فوق العاده قوي و بسيار مؤثرتر از نيروهاي خوب دنيوي همچون خداست. در شيطان پرستي، شيطان تحت عنوان قدرت برتر و نماد حاکميت برتر زمين پرستش مي شود. البته شيطان پرست ها علاوه برشيطان - به عنوان قدرت تاريکي و قدرت مطلق - از نيروها، اجنه ها و روح هاي پليد و شيطاني نيز براي رسيدن به اهداف خود استفاده مي کنند و در واقع معني حقيقي شيطان پرستي، پرستش قدرت پليدي است.
اين آيين آنگونه که به نظر مي رسد نوپا نمي باشد. براساس شواهد موجود، تاريخچه شيطان پرستي به دوران اوليه پيدايش بشر معطوف مي شود. مدارکي در دست است که در نواحي آمريکاي لاتين، آمريکاي جنوبي و آفريقاي مرکزي، قرن ها قبل از ميلاد مسيح (ع) قرباني هايي را به شيطان هديه مي کردند و او را به عنوان خداي خشم و نفرت پرستش مي نمودند.
اين آيين درگذر زمان تحت تأثير موارد مختلفي همچون؛ پيشرفت بشر، پيشرفت علم، تأثيرهاي سياسي، باورهاي ديني، مذهبي و حتي خرافات، دستخوش تغييراتي شده و اکنون به عنوان شيطان پرستي مدرن يا نو قابل بررسي است.
شيطان پرستي جديد که شباهت هاي بسياري با اومانيسم دارد در کشور انگلستان به وجود آمد. و در دو دسته ي شيطان پرستي فلسفي و ديني طرفداراني از سراسر جهان پيدا کرد.
در شيطان پرستي فلسفي، شيطان به عنوان نيروي تاريک طبيعت، طبيعت شهواني و مرگ، بهترين نشانه قدرت است. و مبادي زندگي وحداني و عدالت الهي در کائنات زير سوال مي رود. و سعي مي کند که حضور قدرت خداوند در زندگي انسان را کم رنگ نمايد. اما در شيطان پرستي ديني که به مراتب خطرناک تراست، خداوند به محاق رفته و شيطان در جايگاه خداوند مي نشيند.
کليساي شيطان در سال 1966 در شيکاگو توسط "آنتوان لوي" بنيان گذاشته شد، وي خود را اسقف اعظم کليساي شيطان ناميد و لقب پاپ سياه را براي خود برگزيد. در اين کليسا اعمال غير متعارفي همچون استفاده و نوشيدن خون، غسل تعميد با خون، استفاده از اجساد مردار حيوانات، زناي با محارم، تجاوز و سوءاستفاده جنسي در انظار عمومي، عريان شدن در ميان جمع همراه با رقص آتش، موسيقي دهشتناک، استفاده از مواد مخدر، مشروبات الکلي و خيلي از ناپاکي هاي ديگر پايه گذاري شد که امروزه نيز به عنوان جذابيت هاي اين مذهب مورد توجه مخاطبين فراواني قرار گرفته است.
شيطان پرستي يکي از انحرافاتي است که غرب براي تهديد روحيه معنوي انسان به آن دامن مي زند. در دهه هاي اخير با پررنگ تر شدن بازگشت موعود و نجات دهنده بشر، شيطان پرستي به عنوان عقيده اي براي جايگزيني با اعتقاد به موعد توسط غرب مطرح مي شود.
صهيونيسم يهودي با صرف مبالغ هنگفت و با خدمت گرفتن هنرپيشگان، خوانندگان، نوازندگان، انتشار سي دي هاي آموزشي، مجلات، روزنامه ها و غيره در صدد پرکردن خلع روحي و معنوي جوانان برآمده است و متاسفانه بسيارند شيطان پرستاني که خودشان نيز از عقايد و اهداف آنها با خبر نيستند.
اين گروه مخوف با انتشار سي دي، کاست و نوار خوانندگان متاليکا، گسترش سايت ها وبلاگ هاي مربوطه، تبليغ در تالارهاي گفتگوي مجازي، اطلاع رساني از طريق پارتي هاي شبانه، نفوذ به دانشگاه ها و ايجاد شبکه هاي ماهواره اي، تلاش مي کنند تا به تهي سازي فرهنگي و مذهبي جوانان ما بپردازند. در همين راستا جالب است بدانيد که طبق گزارش برخي از رسانه هاي مستقل، همه ساله از سوي دولت آمريکا دهها ميليون دلار به فعاليت هاي تبليغاتي گروههاي شيطان پرستي اختصاص مي يابد.
بايد گفت که شيطان پرست ها با همکاري هاي جاسوسي، جرايم باندي، ايجاد روابط سازماني و ارتباطات خارجي، سرقت، تجاوز جنسي- که از ارزشها و شرايط ورود و استمرار حضور در گروه به حساب مي آيد.- قتل - که عمل شيطاني بزرگ است- تبليغات فراوان اينترنتي، ترويج متاليکا و پارتي هاي شبانه، پوشش هاي غير متعارف وترويج نمادهايشان، به عنوان تهديدي بزرگ براي جامعه انسان به شمار مي آيند.
اين فرقه در قالب فعاليتهاي برنامه ريزي شده و هدفمند در حال جذب نيرو است. به همين دليل به پوشش و نمادهاي رايج آنها مي پردازيم. چرا که خيلي از جوانان بدون داشتن کمترين اطلاعاتي، از اين پوشش و علايم استفاده مي کنند. البته بيان اين مطالب ضمن اينکه مي تواند براي آنها روشنگر باشد نبايد باعث سوءظن به جوانان شود.

پوشش
 

کوتاه ترين موهاي سر به شکل هاي عجيب و به نحوي خاص، استفاده از شلوارهاي گشاد، لباسهاي رنگي جلف، انگشترهاي خاص تيغ دار، دستبندهاي عجيب، گردنبندهاي اسکلتي با موهاي بلند يا سر طاس، نشانه هاي ويژه گروههاي شيطان پرستي يا همسو با آنها است.
از ديگر نشانه هاي اين افراد مدل موهاي عجيب و غريب شان است اکثرا ابروهايشان را مي تراشند يا به سمت بالا طراحي مي کنند، رنگ آرايششان اغلب مشکي، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالي مانند جمجمه، صورتک هاي شيطاني و سمبل ها خالکوبي مي کنند، لباس هايشان از جنس جير و چرم و اکثرا به رنگ مشکي و قرمز مي باشد، و چکمه هاي چرمي ساق بلند که اغلب با فلز تزئين شده است مي پوشند.

نمادها
 

همانطور که گفته شد ترويج ناخواسته و بدون اطلاع نمادهاي شيطانپرستي در قالب لوازام تزييني و آرمهاي مستعمل لباسها بسيار نگران کننده است. و در اکثر موارد ديده شده است که جوانان بدون داشتن کمترين آگاهي و شناخت، صرفا تحت عنوان مدگرايي با استفاده از اين نمادها، به يک تربيون تبليغاتي شيطان پرستي تبديل شده اند. اين امر ما را بر آن داشت که به معرفي اين نمادها بپردازيم.
پنج ضلعي وارونه: نشانه ستاره صبح؛ نامي که به شيطان تعلق دارد. اين علامت در مراسم مخفيانه کابالا و جادوگري براي احضار ارواح شيطاني استفاده مي شود. اين علامت را شيطان پرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با يک ضلغ در بالا استفاده مي کنند. در هر حال اين علامت نشانه شيطان است و مهم نيست که يک نوک ضلع آن بالا باشد يا هردوي آنها، دور آن دايره اي کشيده شده باشد يا خير يا روي آن کلمه Satanism نوشته شده باشد يانه، در هر حال اين علامت، علامت شيطان است.

حماسه در سايه

عدد 666: از ديگر نمادهاي شيطان پرستان است. 666: يک سمبل با "عنوان شماره تلفن شيطان"توسط گروه هاي هوي متال وارد ايران اسلامي شده اما در حقيقت علامت انسان و نشانه جانور در ميان شيطان پرستان تلقي مي شود.

حماسه در سايه

صليب وارونه (Upside down Cross) : اين نماد وحکايت از " وراونه شدن مسيحيت دارد." و عمدتا استهزا و سخره گرفتن اين دين است. صليب وارونه درگردن بندهاي بسياري مشاهد شده و خواننده هاي راک انواع مختلف آن را به همراه دارند.

حماسه در سايه

صليب شکسته يا چرخ خورشيد: چرخ خورشيد يک نماد باستاني است در برخي فرهنگ هاي ديني همچون کتبيه هاي بر جاي مانده از بودايي ها و مقبره هاي سلتي ويوناني ديده شده است. به نظر مي رسد اين علامت در آيين پرستش خورشيد، نشانه مسير حرکت خورشيد در آسمان باشد.

حماسه در سايه

لازم به توضيح است که اين علامت سال ها بعد توسط هيتلر به کار رفت، لکن برخي با هدف به سخره گرفتن مسيحيت اين سمبل را وارد شيطان پرستي کردند.
چشمي در حال نگاه به همه جا: آنها معتقدند که اين چشم لوسيفر (شيطان) است و کسي که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارايي ها حکومت مي کند. اين علامت در پيشگويي ها به کار مي رود. جادوها، نفرين ها، کنترل هاي روحي و تمامي انحرافات تحت اين علامت کار مي کنند. اين علامت روشنفکران است. به پول رايج ايالات متحده نگاهي بينداريد. اين علامت اساس نظم نوين جهاني است.
آدجت: چشم شيطان اين نماد نيز به معناي چشم "شيطان و نظارت و اقتدار" است و کمتر شناخته شده است.
اين دو نماد نيز به عنوان سمبل هايي در نزد شيطان پرستان مورد استفاده در زيور آلات و .... قرار مي گيرد. اين هم علامت لوسيفر (پادشاه جهنم)، اشک زير چشم هم نماد محيط محزون و افسرده ي اطرافش است.
شهوت: اين علامت سمبل شهوت راني و باروري است. اين نمادها به معناي روح شهوت زنان نيز تعبير مي شود. امروزه نماد" فمنيسم" در واقع يک نماد برداشت شده دقيقا از سمبل هاي شيطاني است.
ضد عدالت: با توجه به اينکه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار مي آمده است. شيطان پرستان تبر رو به پايين را با عنوان نماد ضد عدالت يا شورش و طغيان در راه پيمودن مسير تاريک انتخاب کرده اند. همچنين گفتني است که فمنيست ها از دو تبر رو به بالا به معني مادرسالاري باستاني استفاده مي نمودند.
سر بز: بز شاخدار، بزمندس Mendes (همان بعل خداي باروي مصر باستان)، بافومت، خداي جادو، (بزطليعه يا قرباني) اين يکي از راه هاي شيطان پرستان براي مسخره کردن مسيح است زيرا گفته مي شود که مسيح مانند بره اي براي گناهان بشر کشته شد.
هرج و مرج: اين نماد به معناي از بين بردن تمام قوانين است و دلالت بر اين امر دارد که"هرچه تخريب کننده است تو انجام بده اين نماد عمدتا مورد استفاده گروه هاي هوي متال است. اين همان قانون شيطان پرستي است.
منبع:نشريه يارا-1389



خطر شيطان پرستي »را جدي بگيريم!!

خطر شيطان پرستي »را جدي بگيريم!!
خطر شيطان پرستي »را جدي بگيريم!!


  

گرايش برخي جوانان به مدهاي غربي،و غفلت از معاني برخي مدل هاي مورد استفاده در مو وپوشاک ،نشان دهنده ي توجه نکردن اين جوانان درمورد فلسفه ي ظهور چنين مدهايي است.بسياري ازسرمايه داران يهودي و امريکايي اين مدلها را ترويج مي کنند تا جوانان را درغفلت و سطحي نگري نگه داشته و به دنبال اهداف خود بکشانند.
قدم که درخيابان هاي شهر مي گذاري پديده هاي جديدتري به چشمت مي خورد و فکر مي کني که از خوابي چند ساله بيدار شدي و با اين جامعه فاصله زيادي داري.
اين روزها برخي از جوانان جامعه که بخش بزرگي از جمعيت کشور را تشکيل مي دهند ،به پيروي ازمدهاي غربي اقدام و برخي از آن استفاده مي کنند.
براي مثال مي توان به استفاده از لباس هايي که نماد شيطان پرستي روي آنها نقش بسته و يا آرايش موها به مدل هايي که مخصوص هم جنس بازان غربي است،اشاره کرد.

زنگ خطر:
 

1-شيطان پرستي اکنون در حال انتقال نمادها به جامعه است و به زودي به انتقال ايدئولوژي خواهد پرداخت.
2-شيطان پرستي داراي يک جهان بيني بوده و شيطان پرستان براي اثبات حقانيت خود شواهد زيادي ادعا مي کنند و به راحتي مي توانند افراد 6تا60 سال را با خود همراه کرده و بفريبند.
3-آنها اکنون در دانشگاه ها و بين دانشجويان رخنه مي کنند و به اجراي برنامه ازجمله کنسرت مي پردازند.
4-آنها شيطان را به عنوان قدرت غالب در جهان مي دانند و اگرکسي مي خواهد در جهان خوب زندگي کند بايد با شيطان باشد به طوري که معتقدند راه خدا از طريق ارتباط با شيطان مي گذرد!
5-آنها ازطريق تهيه ي فيلم و موسيقي ،شيطان پرستي را ترويج مي دهند و اکنون اين موسيقي در ميان تعدادي از جوانان دست به دست مي گردد.
6-يکي از شرايط عضويت و پذيرش از سوي گروه هاي نوظهور شيطان پرستي ،مصرف مواد تخديري بسيار قوي از جمله کوکائين ،حشيش و قرص هاي اکس است.
7-دليل استفاده ي اين گروه ها ازاين مواد ورود به حالت خلسه براي انجام مراسم هاي ويژه ي آنان است.
8-بيش از 90 درصد دستگير شدگان در پارتي يک گروه شيطان پرستي در کرج که در قالب اجراي کنسرت برگزارشد،از نقاط مرفه نشين تهران بودند.

آشنايي با آداب و مراسم شيطان پرستان:
 

الف)اعمال و زمان اجراي مراسم
شيطان پرستي در زمان هاي بسيار قديم و قرون اوليه درچندين زمان انجام مي گرفت.
اولين اعمال شيطان پرستان هنگام کسوف و خسوف صورت مي گرفت.اين تصور وجود داشت که شيطان و خداي تاريکي از انسان ها عصباني هستند و منتظرهديه ي خود مي باشند و اگر قرباني براي آنها انجام نمي گرفت خداي تاريکي و شيطان تمام انسان ها را قتل عام مي کرد،لذا براي آرامش شيطان قرباني کردن انسان انجام مي شد،اين مراسم به خصوص درقبايل آمريکاي جنوبي بسيارفراوان ديده شده است.
به گونه اي که اکتشافات به دست آمده وجود اين قرباني ها را تصديق مي کند واتاق هاي مخصوص قرباني کردن نيزبه شيوه اي خاص بنا شده بود و تزئينات خاص خود را داشت؛قرباني کردن انسان درآن دوره در يک شب کاملاً تاريک انجام مي شد.
مهم ترين اعمال شيطان پرستان انجام امور جنسي است و همچنين اين گروه،ازشيطان براي پيشبرد اهداف حاضرين کمک مي خواهند.
ب)مراسم قرباني کردن
ازجمله ابزار و راهکارهاي زمينه سازان دين گريزي ،ايجاد فضاي وحشت در ميان مردم است.
شيطان پرستان چنين فضايي را درفيلم ها و مراسم خود به نمايش مي گذارند و خشن ترين و شنيع ترين اعمال و رفتارها را انجام مي دهند.چنين فضاي وحشتي را در مراسم قرباني شيطان پرستان مي توان جست و جو کرد.
دراکتشافات به دست آمده به اين نتيجه رسيده اند که يکي ازقبايل موجود در آمريکاي جنوبي،شيطان را پرستش مي کردند و حتي قرباني هايي را نيز ازانسان به شيطان هديه مي کردند که مکان هايي که درآن مراسم قرباني را انجام مي دادند ،هنوز وجود داشته و اجساد موميايي به دست آمده و نوع کشته شدن ها ،حاکي از همين مطلب است.

ريختن خون،نشانه ي تقدس مراسم قرباني است.
 

در شيطان پرستي جديد قرباني کردن مفهومي ندارد اما براي آنان-که هنوز پيرو شيطان پرستي قديمي و قرون وسطايي هستند-اين کار درشبي تاريک انجام مي شود.اين مراسم به شرح ذيل انجام مي پذيرد:قرباني ،توسط آب مقدس غسل داده شده و بر روي محراب خوابانده مي شود.البته قرباني ها را قبل از مراسم،بيهوش مي نمايند.درکامل ترين مراسم قرباني کردن براي شيطان،قرباني پس ازکشته شدن و نوشيدن خون وي توسط ديگران ،با آتش سوزانده مي شود.
اين مراسم توسط يکي از اعضا به زباني کاملاً بي معني و بعضاً عبري خوانده مي شود.
قرباني کردن دختربچه ها بهترين هديه براي شيطان عنوان مي گردد .دراين آيين ،براي آرامش و احترام به شيطان ،قرباني کردن انسان امري ضروري است.
چرا تا اين اندازه شيطان در ما طمع کرده است!؟با کدامين منطق دست از قرآن و عترت برکشيده ايم و در دام کيد و فريب شيطان ،با آسودگي خاطر،به خوابي خوش گرفتارآمده ايم!؟به وعده هاي پوچ او دل خوش کرده ايم و چشم به سراب دوخته ايم!؟چرا از آب زلال و گوارا سيراب نمي شويم و گفته هاي خوبمان و صالحان را به گوش جان نمي شنويم و حرف شيطان را از کلام خداوند ،بالاترمي دانيم!؟آيا اين همه رنجي که درزندگي خود مي بريم،نشانه ي خسارت و زيانکاري ما نيست!؟آيا فقر و فحشاي فراگيرجهان امروز،علامت اشتباه بزرگ ما نيست!؟چنگ هاي خونين و کشتارهاي ميليوني ،چه چيزي براي ما به ارمغان آورده اند!؟چرا به اتحاد و همدلي روي نمي آوريم !؟چرا ازمهرباني و صميمت خشنود نمي شويم!؟آيا عدالت و معنويت ،گم شده ي فرزندان آدم نيست!؟
ج)مراسم نمازسياه يا نماز جماعت سياه
يکي ازمعروف ترين مراسم شيطان پرستان نماز سياه است که در کليساي شيطان پرستان انجام مي شد.
دراين مراسم صليب وارونه آويخته مي شود ،روي محراب به جاي پارچه ي سپيد پارچه ي سياه انداخته و شمع سياه سوزانده مي شود .و کشيش و حاضران برهنه مراسم را ايجاد مي کند. وقتي که نام خدا يا مسيح آورده مي شود همگي حرکاتي کفرآميز انجام مي دهند .علاوه برآن دعاها و سرودهاي مذهبي وارونه خوانده مي شود.يعني جاهايي که سخن بهشت و زيبايي است سخن اززشتي و پليدي به ميان مي آيد.کشتن کودکان و ريختن خون معصومان و باکره ها جزء آدابي بوده که دراواخر قرون وسطي به نمازجماعت سياه افزوده شد و البته گاهي هم حيواناتي قرباني مي شدند .درآغاز،اعمال جنسي دراين مراسم وجود نداشت و فقط مسيحيت و اعمال آنها مورد تمسخرقرار مي گرفت ولي بعد ازچندي اين اعمال نيزبا اين مراسم درآميخت.
اين حرکات ازاعتقادات پاره اي از شيطان پرستان مايه مي گرفت که اعتقاد داشتند بايد بدي را به خاطر نفس بدي انجام داد زيرا آنها معتقد بودند که اين تنها راه رستگاري است.
شيطان صلح و صميمت ،رفاه و پاکي و روحانيت و اعتلا را براي انسان ها نمي پسندد. او براي گمراهي و سقوط انسان ها سوگند ياد نموده و دراين مسيرازهيچ اقدامي فرو گذارنمي کند.
گاه وعده مي دهدو با آرزوهاي دور و دراز ،انسان ها را مي فريبد.گاه از راه ترس وارد جان آدمها مي شود؛و ترس از فقر يا آينده اي تاريک و مبهم .با لحظه اي نوميدي يا دقايقي لبريزازغرورجاهلانه به هدف خود مي رسند.ازراه کسب حرام و ثروت اندوزي ها وزياده خواهي ها و يا بخل و خست وحرص به فکر و روح انسان ها مسلط مي شود.
منبع:نشريه قدر،شماره 20.



سايه هاي شوم

سايه هاي شوم
سايه هاي شوم



 

حاملان شيطان گرايي
 

آورندگان شيطان پرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي ذيل مي باشند:
- تحصيل کردگان و سرخودگان اجتماعي در خارج از کشور که عمدتاً دچار خسارت و شکست هاي سنگين مادي و معنوي شده اند.
- فرزندان منافقين فراري، سلطنت طلب ها، مفسدان اقتصادي رژيم پهلوي که قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از کشور شدند.
- افرادي از خانواده هاي بسيار ثروتمند داخل کشور که عمدتاً داراي روابط خانوادگي و... با خارج نيز مي باشند.
- جاسوسان سازمان اطلاعاتي و امنيتي آمريکا و رژيم صهيونيستي که با هدف استحاله ي فرهنگي وارد کشور شدند.
- فعالان حوزه ي هنر و موسيقي که با کشورهاي ديگر علي الخصوص آمريکا، انگليس، کانادا و استراليا در ارتباط بوده و بنا بر دلايل حرفه اي و شغلي مسافرت هاي متعددي داشته اند.
اما نکته ي اساسي اين است که حداقل 90% از افراد شاخص وارد کننده ي شيطان پرستي به ايران، فاقد تحصيلات دانشگاهي و خانواده ي سالم مي باشند.

آشنايي با مراسم کليساي شيطان پرستان
 

کليساي شيطان در سال 1966 در شيکاگو توسط «آنتوان لاوي» بنيان گذاشته شد. لاوي خود را «اسقف اعظم کليساي شيطان» مي نامد و لقب، پاپ سياه را براي خود برمي گزيند. در کليسا قرار مي گيرد اما اعمال غير متعارفي را انجام مي دهد.
اعمالي چون استفاده و نوشيدن خون، غسل تعميد با خون و استفاده از اجساد مردار حيوانات جزيي از شعائر آنها به شمار مي رود. به بيان دقيق تر؛ زناي با محارم، تجاوز و سوء استفاده جنسي از کودکان در انظار عمومي، عريان شدن در ميان جمع همراه با رقص آتش، همراهي با موسيقي دهشتناک و مدرن و استفاده از نمادهايي که گاهي صهيونيستي است، بخش ديگري از شعائر شيطان پرستان است.
استفاده از مشروبات الکلي، مواد مخدر و موادي که در زندگي مورد توجه نيستند و اکثراً ناپاک به شمار مي روند در شيطان پرستي مباح است. در واقع در اين آيين ناپاکي جايگزين پاکي مي شود.
همچنين در اين آيين هيچ گونه، حريم و يا خط قرمزي وجود ندارد. مسئوليت پذيري انسان ناديده گرفته مي شود، همه چيز در زمان حال وجود دارد. مردان زن پرست، دختران تن پرست، چشمان هرزه بين و گام هاي هرزه پو.

موسيقي شيطان پرستان
 

گروه هاي شيطان پرست، راه هاي گوناگوني را جهت جذب افراد به کار مي گيرند و اغلب از راه علايق عمومي وارد مي شوند. موسيقي همواره به عنوان يک عامل مرکزي براي جذب جوانان و نوجوانان بوده است. توصيه اي که شيطان پرستان در مورد موسيقي، ناگزير به انجام آنها هستند به شرح ذيل است: شنيدن آهنگ هاي تند، همواره با خشونت که وحشت و نفرت را با خود دارد.
موسيقي شيطان پرستان موسيقي ديوانه کننده اي است که در عين تندي و آسيب رساني به مغز، القا کننده ي نفرت به شنونده و نهادينه کردن حس نفرت در وجود اوست. موسيقي اي که ريشه در موسيقي بي ريشه ي جاز دارد. جاز که از موسيقي Yiddish يهوديان گرفته شده، در همه ي زواياي ذهن جوان آمريکايي و... رخنه مي کند، به طوري که مايکل جکسون يهودي را از تمام مقدسان کليسا برتر مي دانند. روزي گروه بيتل ها از سر مزاح اعلام کرده بود که از خدا نيز معروف تر است و امروز گروه هاي موسيقي شيطان پرست عملاً پرچم جنگ با خدا را برافراشته اند.
اهانت به اديان به عنوان آزادي بيان در تصنيف هاي خوانندگان شيطان پرست ترويج و تبليغ مي شود.
شيطان پرستان موظفند همواره خشم و نفرت خود را به مسيح و ساير مقدسات اعلام دارند. آنان خوانندگان بسيار خشني را که در صدايشان مي توان غرش حيوانات وحشي را شنيد، سمبل قدرت شيطان پرستي مي دانند که کمبود و نياز خود را با خشونت زياد رفع مي کنند.
در موسيقي هوي متال شيطان پرستان، راک و پاپ، متون کفرآميز بسياري يافت مي شود.
در اين ترانه ها مسيح با مواد مخدر مطابقت داده شده و برهنه بودن عيسي را با شهوات جنسي يکي دانسته اند. يکي از خوانندگان محبوب شيطان پرستان «مرلين منسون» نام دارد. او خواننده ي ضد مسيح است که داراي فلسفه اي منفي باف است. بعضي او را شيطان بزرگ مي نامند و عده اي به او فرستاده ي شيطان مي گويند. عقايد او که در موزيک هايش به نمايش درمي آيد اين است که انسان را موجود پست مي نامد. او خود را خدا مي داند و مي گويد هرکس خداي خودش است او دشمن مسيح است. او در يکي از کنسرت هايش انجيل را پاره کرد. منسون در ديدار خود با آنتوان لاوي (مؤسس کليساي شيطان) توسط لاوي عنوان کشيش را دريافت کرد.

چرا عده اي، از شيطان پرستان پيروي مي کنند؟
 

انسان هايي که از درون، افسار گسيخته هستند و به آرامش دروني و آسايش بيروني دست نيافته اند، به دنبال ملجا و جايگاهي براي جبران افسار گسيختگي خود هستند، شيطان پرستي بهترين ملجا و پناه براي اين افراد است.
در شيطان پرستي همه چيز مجاز است، در اين آيين سياه، هر نوع لباس و پوشاک و هر نوع خوراکي مجاز است و هر نوع رفتار و ادبياتي بدون محدوديت و بدون هيچ ساختار مشخصي آزاد است.
انسان افسار گسيخته اي که از محدوديت فراري است و مسئوليت اعمال خود را به هيچ عنوان نمي پذيرد، بهترين ملجا و پناهش شيطان پرستي است. شيطاني که از عالم تاريکي و عمق بدي و زشتي، ندا مي دهد که: «آزادي مطلق و هر آنچه که مي خواهيد نزد من است. به سوي من بياييد بدون هيچ محدوديتي.» شيطان با شيپور انکار خودش، بسياري از انسان ها را به سمت خود مي کشد و موجب مي شود تا شاخه اي در دين پژوهي تحت عنوان «شيطان پرستي» بوجود بيايد.

آشنايي با مراسم حج شيطان پرستان
 

آنچه در اين قسمت مي خوانيد، نتيجه ي يک مشاهده ي عيني است که يکي از محققان انجام داده است.
«لالش»، نام روستايي در مرکز کردستان عراق است. اين پرستشگاه همانند آتشکده اي بزرگ است که از سه قسمت تشکيل مي شود: 1.شبستان 2.محوطه ي حياط 3.صحن دوزخ (محلي که مراسم حج در آن برگزار مي شود.)
طاووس ملک نزد يزيديان همان شيطان است و آنها معتقدند که برآدم برتري دارد. آنها شورش شيطان و سجده نکردن او در برابر انسان را شورشي برحق مي دانند. بخش مهم اين مراسم، پرتاب دستمال به سنگ برجسته اي است که از ديوار غار بيرون زده است.
اين مرحله اصلي ترين مرحله ي حاجي شدن است که با چشمان بسته از فاصله ي هفت متري دستمال سياه بزرگي را به طرف سنگ پرتاب مي کنند و هرکس سه بار موفق شود اين عمل را انجام دهد حجش قبول است. در غير اين صورت بايد دو روز بعد بازگردد و دوباره اين عمل را انجام دهد.
بهتر است بدانيد که: وضعيت فعلي شيطان پرستي در ايران در پنج بخش خلاصه مي شود:

1. تحرک در اينترنت
 

وبلاگ نويسي، گفتگو در محيط ياهو و سايت ها، دريافت خبرنامه ها و ... ازجمله تحرکات اينترنتي شيطان پرستان ايراني است که تاکنون نيز ادامه دارد.

2. ترويج نمادها
 

مغازه ها و اصناف فروشنده ي زيورآلات نقره اي، فروشگاه هاي پوشاک جوانان و بانوان علي الخصوص در شهر تهران وظيفه ي عمده ي ترويج شيطان پرستي در داخل کشور را برعهده دارند. در برخي موارد حتي مي توان اظهار کرد که فروشندگان و مديران کمترين اطلاع از محتواي عمل خود ندارند. همچنين گفتني است برخي از چهره هاي مطرح موسيقي پاپ و متاليکا در تهران و شهرستان ها از طرق مختلف اين نمادها را حمل، معرفي و به صورت مستقيم و غيرمستقيم به ترويج آنها مي پردازند.
سايت ها و وبلاگ هاي فارسي زبان نيز نقش عمده اي را در گسترش و معرفي اين نمادها ايفا مي کنند.

3. ترويج متاليکا
 

گروه هاي موسيقي متاليکا همچون گروه «رامان» و گروه (PSD) که توسط «بابک خواجه پور، ژانو باغوميان، لويک يوميان و کارن آراکليان اداره مي شود به عنوان شاخصي از فعاليت رو به گسترش گروه هاي متاليکا قابل ذکر هستند.

4. پارتي هاي شبانه
 

پارتي هاي شبانه «رپرها»، جشن هاي فارغ التحصيلي و مهماني هاي خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعاليت شيطان پرستان قابل ذکر هستند. در اين مراسم هر بار گروهي از جوانان با انواع و اقسام مختلف انديشه ها و ظواهر شيطان گرايي آشنا و يا جذب آنها مي شوند.

5. همکاري با سلطنت طلب ها
 

اوايل سال گذشته ميلادي خبري در وبلاگ هاي وابسته به شيطان پرستان ايران منتشر شد که سرکرده ي ايشان (اهريمن) پيوستن گروهش را به «انجمن پادشاهي ايران» اعلام مي کرد.
منبع:نشريه قدر ،شماره 21



 

فرزندان شيطان

فرزندان شيطان
فرزندان شيطان






جلّ‌الخالق! آدم چه چيزهايي که توي اين دنياي قرن 21 نمي‌بيند و نمي‌شنود. شنيده بوديم شيطان هميشه عده‌اي را وسوسه مي‌کند و به هر طريقي که شده، به دنبال خود مي‌کشاند. حتي تا آنجا که چند نفري دور هم جمع مي‌شوند و يک سري کلمات و حرکات عجيب و غريب از خود درمي‌آورند و بعد هم مي‌گويند ما شيطان پرستيم. امّا خدايي اين يکي را مطمئناً نشنيديد. نمي‌دانم بگويم يا نه؟ باشد مي‌گويم، ولي باور کردنش با خودتان. «کليساي شيطان» بله درست خوانديد! همين مانده بود که جناب شيطان داراي کليسا شود، و پيروانش در آنجا دور هم جمع شوند و مراسم پرستش او را انجام دهند.
بعدي را داشته باشيد. اگر اين را بگويم، حتماً از تعجب شاخ در مي‌آوريد. اينها فقط به کليسا اکتفا نکرده‌اند، بلکه پا را از اين فراتر گذاشته‌اند و با دست مبارک خود، يک کتاب مقدس هم نوشته‌اند که به آن «انجيل شيطان» مي‌گويند!
حالا اگر از شرح حال بنيان‌گذار اين فرقه شيطان پرستي نوين که در سراسر دنيا مريدان زيادي هم دارد، بگويم از ديوار راست بالا مي‌رويد. اين آقا که خود را کاهن اعظم کليساي شيطان مي‌داند، و نويسنده کتاب انجيل شيطان است، در دوره نوجواني دبيرستان را رها مي‌کند و از خانه فراري مي‌شود و در سن 17 سالگي به يک گروه سيرک مي‌پيوندد. بعد هم به نوازندگي روي مي‌آورد. در نهايت به عنوان عکاس در دايره جنايي پليس آمريکا استخدام مي‌شود. اين مستر در تشکيل خانواده و تربيت فرزندان هم گلي به سرش نزده و سه ازدواج ناموفق داشته است که بماند ...!
آنتوان لاوي متولد شهر شيکاگو است. او ابتدا سخنراني‌هاي سري خود را هر هفته شب‌هاي جمعه انجام مي‌داد تا اينکه در يکي از اين جلسات که به آن «دايره اسرارآميز» مي‌گفتند، فردي به او پيشنهاد تأسيس آيين جديدي را داد. البته به‌طور اتفاقي اين پيشنهاد دهنده يهودي بوده است و باز هم بطور اتفاقي علامت شيطان‌پرستان با کمي اختلاف، شبيه همان ستاره پرچم اسرائيل است و گاهي هم در يک دايره قرار مي‌گيرد. بعد از آن پيشنهاد بود که جناب لاوي احساس کرد، مسؤليت مهمي را بر عهده اش گذاشته‌اند. و اگرکوتاهي کند، بشريت عاقبت بخير نخواهد شد! اين بود که آستين بالا زد و کتاب‌هاي مختلفي نوشت. آيين پرستش شيطان، دفتر ياداشت شيطان، گفت‌وگوهاي شيطان، باران شيطان، نيايش‌هاي برادر اهريمني من و ... از آن جمله بودند. او سپس 11 قانون شيطاني را وضع کرد که راهنمايي براي زندگي شيطان پرستي نوين باشد. به‌طور مثال قانون سوم مي‌گويد : «اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بي‌رحمي رفتار کن»!
سرانجام، سال 1997 بر اثر تورم ريه در بيمارستان سنت ماري سانفرانسيسکو مرد (بخوانيد به هلاکت رسيد). و روز مرگ او را به عنوان روز هالووين نام‌گذاري کردند . بعد از او فرزندان خلفش! و مريدان باوفايش! راه او ادامه دادند. البته نفوذ اين فرقه در جامعه آمريکا تا حدّي است که براساس برخي شواهد تعدادي از سران دولت آمريکا نيز(از جمله جورج بوش ،رييس‌جمهور سابق آمريکا) ، يا به‌طور رسمي جزو اين فرقه هستند و يا با آنان ارتباط نزديکي دارند.
منبع: ماهنامه موعود شماره 92

آشنايي با كتب و عبادتگاه شيطان‌پرستان

آشنايي با كتب و عبادتگاه شيطان‌پرستان
آشنايي با كتب و عبادتگاه شيطان‌پرستان






انجيل شيطاني كتابي است كه شيطان‌پرستان از آن براي عبادت و دعاهاي خود بكار مي‌گيرند. اين كتاب شامل كلمات عبري،يوناني و انگليسي است.معناي دقيق بعضي از اين كلمات هنوز كشف نشده است. بسياري از دعاهاي اين كتاب برخلاف دعاهاي مسيحيت و كتاب انجيل است. كليساي شيطان براين عقيده است كه رفتارهاي عاطفي مانند طمع و شهوت و نفرت،غريزه‌هاي طبيعي هستند و سركوب كردن اين احساسات كاري كاملاً نادرست است.
كتاب مقدس آنها،فلسفة «آنتوان لاوي» مؤسس كليساي شيطان را توصيف مي‌كند. كتاب معروف شيطان‌پرستان، «انجيل» نام دارد كه شامل 4بخش است: 1.كتاب شيطان 2.كتاب لوسيفر 3. كتاب بليل 4. كتاب لوتيان
در ذيل به برخي از قسمت‌هاي كتاب اشاره مي‌شود:
به نام خداي بزرگ ما شيطان،برشما فرمان مي‌دهم كه از دنياي سياه بيرون آييد.شيطان، جام باده لذت را بردار. اين جام، پر از اكسير زندگي است و آن را با نيروي جادوي سياه انباشته كن.اين نيرو در سراسر عالم كائنات وجود دارد. آمين،اي دوست و همدم شب،تو از صداي سگ‌ها و ريختن خون شاد مي‌شوي.تو در ميان سايه‌هاي عبورمي‌گردي. تو تشنة خون هستي و بشر را تهديد مي‌كني.

معرفي كشورهاي داراي گروههاي شيطان‌پرستي:

1.انگليس:به اعتقاد كارشناسان، درحال‌حاضر بيش از هزار فرقة فعال در انگليس وجود دارد كه شهرت آنها ازطريق اينترنت رواج يافته است. آنها ازطريق سايت‌هاي اينترنتي معروف به «سايت‌هاي خودياري» براي ترك سيگار، كم كردن وزن بدن، ديدار و پيدا كردن يك دوست يا شريك زندگي، يا شركت در بازار بورس براي جذب و به دام انداختن جوانان، مهارت پيدا مي‌كنند. تبليغ‌كنندگان و عضوگيرندگان اين فرقه‌ها، در كالج‌ها و كمپ‌هاي دانشگاهي هم فعال هستند. دبيركلّ مركز اطلاعات فرقه‌اي مستقل در لندن مي‌گويد:
مطمئناً،اينترنت باعث مي‌شود تا تعداد بيشتري از جوانان، قادر باشند به حيطة چنين پديده‌هايي وارد شوند؛ بدون آنكه تشخيص دهند خود را به كجا كشانده و وارد چه محيط ناشناخته‌اي مي‌شوند.
2. مصر:رهبر اين گروه،جواني به نام «عمادالدّين حمدي» است كه به خدمتگزار شيطان لقب گرفته است. او در جريان بازجويي تأكيد كرده است كه بارها توانسته شيطان را فرا خوانده و با او به گفت‌وگو بپردازد. اعضاي اين گروه، به گورستان‌هاي قاهره مي‌رفتند و اجساد مردگان را از قبرها بيرون مي‌آوردند و صليب شكسته و ستاره شش‌پر داوودي و ستاره پنج‌پر را در جسد مرده فرو مي‌كردند؛ همچنين، قرباني‌هايي براي شيطان تقديم مي‌كردند. آنهاخون حيوانات قرباني شده را به صورت و دست‌هاي خود مي‌ماليدند تا شيطان از آنها راضي شود. سپس نسخه‌اي از قرآن‌مجيد را پاره‌پاره مي‌كردند. اسناد و اطلاعات قابل اعتماد،نشان مي‌دهد كه صهيونيست‌ها در پيدايش گروه منحرف شيطان‌پرستي، نقش مؤثري داشته‌اند.
«سالم‌قارش»خواننده موسيقي «بث‌متال» كه دربين اعضاي اين گروه از بهترين خوانندگان محسوب مي‌شود،اقدام به خواندن سوره حشر با آهنگ كرد.
3.آلمان: شبكة خبري بي‌بي‌سي، تعداد شيطان‌پرستان آلماني را بين 5 تا 8 هزار نفر ذكر مي‌كند. اين گروه، عموماً از ستار‌هاي پنج‌ضلعي و صليب‌هاي شكسته استفاده مي‌كنند.
سه نوجوان آلماني كه گفته مي‌شود جزء گروه‌هاي شيطان‌پرست بوده‌اند،از روي يك پل به پائين پريدند و خودكشي كردند. اين اولين‌بار نيست كه پل 78متري «گلتس اشتهال» در ريشن‌باخ بلندترين پل آجري جهان، شاهد چنين خودكشي‌هايي بوده است.علامت «اس‌اس»، و سمبل‌هاي ارتش نازي آلمان نيزاز علائم اين گروه از شيطان‌پرستان آلمان است.
4.ايران (تهران): رازخانة شيطان‌پرستان كه درآن شش جوان شرور به اغفال دختران و پسران مي‌پرداختند، ازسوي مأموران مبارزه با مفاسد اجتماعي تهران آشكار شد. اين افراد در مجالس مختلف و پارتي‌هاي شبانه شركت مي‌كردند و به تبليغ فرقة خود مي‌پرداختند.

آشنايي با برخي نمادها و علائم شيطان‌پرستان

1.پنج‌ضلعي وارونه: نشانة ستاره صبح، نامي كه به شيطان تعلّق دارد. اين علامت در مراسم مخفيانة جادوگري براي احضارارواح شيطاني استفاده مي‌شود. اين علامت را شيطان‌پرستان،با دو ضلع در بالا و ملحدان با يك ضلع در بالا استفاده مي‌كنند. درهرحال اين علامت، نشانة شيطان است.
2. ديو يا بافوت (baphomet): علامت شيطان‌پرستي يا خداي شيطاني و همچنين سمبل شيطان است. ممكن است اين علامت به شكل جواهرات ديده شود.
3. 666: يك سبمل با عنوان «شماره تلفن شيطان» توسط گروه‌هاي هاي‌هوي متال وارد ايران اسلامي شده، اما درحقيقت علامت انسان و نشانة جانور درميان شيطان‌پرستان تلقي مي‌شود. قابل ذكراست كه از سال‌هاي پيش تاكنون اين عدد با اشكال مختلف بر روي ديوارهاي شهرهاي بزرگ كشور، مشاهده مي‌شد.
4.چشمي كه به همه‌جا مي‌نگرد (All Seeing Eye): چشم، در برخي نمادهاي روشنفكري نيزبكار مي‌رود؛اما شيطان‌پرستان،اعتقاد دارند چشم در بالاي هرم «چشم شيطان» است و «برهمه‌جا نظارت و اشراف دارد».
اين علامت،در پيشگويي،جادوگري، نفرين‌گري و كنترل‌هاي منخصوص جادوگري،مورد استفاده قرار مي‌گيرد. گفتني است اين نماد،بر روي دلارآمريكايي بكار رفته است.
5. صليب وارونه (Upside Down Cross): اين نماد، حكايت از «وارونه شدن مسيحيت دارد»،و عمدتاً استهزاء و سخره گرفتن اين دين است.صليب وارونه،در گردن‌بندهاي بسياري مشاهده شده و خواننده‌هاي راك،انواع مختلف آن را به همراه دارند.
6. سربز (Goat Head):بزشاخدار،بزمندس mendes (همان ba"al بعل خداي باروَري مصرباستان)، بافومت، خداي جادو،scapegoat (بز طليعه يا قرباني)، اين يكي از راه‌هاي شيطان‌پرستان براي مسخره كردن مسيح است،زيرا گفته مي‌شود كه مسيح،مانند بره‌اي براي گناهان بشر كشته شد.
علائم و مظاهري همچون:خفاش، مار، عقرب، عنكبوت، شغال، كلاغ،بزوحشي،جمجمه و استخوان، شمشير خون‌آلود، صليب و هلال وارونه، ستاره پنج‌پر و شش پر، صورتك‌هاي شيطاني، غول و جن، جارو و عصا،رنگ‌هايي چون سياه، قرمز و آبي روشن،اعدادي چون6 و 666، اشكالي مثل مثلث و دايره‌هاي ناقص و...،سمبل‌هاونمادهاي شيطاني فرقة شيطان‌پرستي را تبليغ و ترويج مي‌كنند.
نبايد به سادگي از كنار اين نمادها گذشت؛زيرا ده‌ها سال است كه غرب،در لواي همين علائم و نشانه‌ها،فرهنگ خود را به سايرنقاط جهان ارائه مي‌دهد. متأسفانه، بسياري از توليدكنندگان محصولات فرهنگي هم به توسعة اين نمادها، كمك شاياني مي‌كنند و اين سمبل‌ها و تفكرات خطرناك و ضد خدا را رواج مي‌دهند.

تبليغات سياسي شيطان‌پرستان

ازجمله تبليغات سياسي شيطان‌پرستان،دست شيطان يا (كرونوتي در ايتاليايي) به معناي حكومت شيطان است. اين علامت جهاني،ازسوي سياستمداران،افراد مشهور و گروه‌هاي هوي‌متال،براي اظهار وفاداري به نيروهاي شيطاني مورد استفاده قرار مي‌گيرد و علامت بصري به معناي سلام شيطان است.دست شيطان،براي (بوش و كلينتون) بسيارآشنا است. لورا بوش و جرج بوش هردو درهنگام آغاز روز دوم رياست جمهوري در 20ژوئيه سال2005، اين علامت را بكار بردند. دست شيطان، نشان خداي شاخدار و يك علامت سري جهاني است.ريشة پيدايش اين مذهب جعلي همچون بسياري از مذاهب جلي ديگر در انديشة صهيونيزم وجود دارد.
شيطان‌پرستي (مانند بهايي‌گري)، فرقه‌اي بسيار مهجور و ضعيف و عقب‌مانده بود كه صدها سال پيش از اين، متروك و از ذهن‌ها خارج شده بود و شايد پيروان آن، از حدّ انگشتان دست نيز فراتر نمي‌رفت،اما زماني‌كه جوان غربي (اينك شرقي)،هيچ انديشه‌اي به جز اوهام شاعرانه و خيالات واهي نداشت،صهيونيسم با ارائة مذهب ظاهراً جديد شيطان‌پرستي به كمك او آمد و گفت حال‌كه خدا به تو ظلم كرده است، تو نيز انتقام بگير!!

سياست اسرائيل:

رژيم اشغالگر قدس كه سلامت اخلاقي و روحي و رواني انسان‌ها را همواره به منزلة تهديدي جدي براي منافع ملّي خود مي‌بيند،دراقداماتي گوناگون و پي‌درپي،مبادرت به ساخت جريان‌هاي مسموم فرهنگي نموده و اين جريانات مسموم را به رگ‌هاي حياتي جوامع ازطريق جاذبه‌اي مجازي،تزريق مي‌نمايد.
دريك نگاه جامع ارتباط رژيم صهيونسيتي و نقش آن در سازماندهي گروه‌هاي شيطان‌پرست،در محورهاي ذيل قابل اشاره مي‌باشد:
الف)اين گروه ها به لحاظ فلسفة اوليه و بسترهاي معرفتي، دامنة وسيعي از ارتباط با اين رژيم داشته و خواهند داشت.
ب) گروه‌هاي مختلف شيطاني توسط دو سازمان عمده جاسوسي يعني «سيا» و «موساد»، سازماندهي، هدايت و تغذيه مي‌شوند.
ج) بودجه،نظارت،پشتيباني و... شيطان پرستان فعال در جمهوري اسلامي ايران به صورت مستقيم توسط سازمان موساد تأمين شده و اين سلسله اقدامات،با اهداف امنيتي دنبال مي‌شود.
د) رژيم صيهونيستي ازاعضاي گروه‌ها براي مقاصد شوم سياسي و جاسوسي بهره مي‌برد،به گونه‌اي كه خشونت‌بارترين اعمال به دست اين گروه‌ها واگذار مي‌شود.
با مروراجمالي «اسناد و مكتوبات و اعمال صهيونيست‌ها»، به سهولت مي‌توان دريافت كه صهيونيست بين‌الملل به هدفي كمتر از تصاحب كامل دنيا و تشكيل حكومت واحد جهاني نمي‌انديشد و براي نيل به اين مقصود،ترويج خرافات ديني را به عنوان يكي از راهكارهاي اساسي خود برگزيده است.
سوءاستفاده از برخي فرازهاي تحريف شده كتاب تورات و انجيل و ترويج اين خرافات ازطريق فيلم‌هاي سينمايي از همان آغاز در دستور كار صهيونيسم بين‌الملل قرار داشته و همين امر،حجم گسترده‌اي از فيلم‌هاي ظاهراً ديني (ولي در باطن خرافي) را در تاريخ سينماي جهان پديد آورده است. صهيونيزم با صرف مبالغ هنگفت و با درخدمت گرفتن هنرپيشگان،خوانندگان، نوازندگان، مجلات، روزنامه‌ها، كاباره‌ها و... درصدد پركردن خلأ روحي و معنوي جوانان غرب و به تبع آن شرق، برآمده است.
منبع:نشريه قدر،شماره 22

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1) یک شنبه 22 خرداد 1390

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)
شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)


منبع : اختصاصي راسخون 

چکیده :
این مقاله تلاش دارد تا با معرفی نمادهای شیطان پرستان ، شخصیت های شیطان پرستان ، فیلم ها و کتبی که از این فرقه در ایران برگردان شده و استفاده ابزاری از آنان و بررسی آن جلوی گسترش روز افزون این فرقه را تا حدی بگیرد.
در ابتدا خلاصه ای از تاریخچه پیدایش کابالا و فراماسون ها ذکر شده و فلسفه گسترش آن بیان خواهد شد . در ادامه به معرفی و بررسی نمادهای گروه شیطان پرستان و نحوه به کارگیری آن ها خواهیم پرداخت سپس زندگی نامه دو شخصیت برجسته و سرشناس این گروه خواهد آمد . همچنین در این مقاله به برخی از فیلم های ضد اخلاقی پرداخته خواهد شد و در پایان کتب مبتذل و ضالّة شیطان پرستی که در سال های 1378 تا حدود 1384 در ایران ترجمه و تجدید چاپ می شده مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت .
فهرست واژگان :
فراماسون ، کابالا ، شیطان پرستی ، شیطان ، رقص شیطان ، مانسون ، لاوِی ، مِتال
مقدمه :
«ألَم أعهَد إلَیکُم یا بَنی آدَم ألّا تَعبُدُ الشّیطان إنَّه لَکُم عدوٌّ مُبینٌ و أن ِاعبُدونِی هذا صِرَاطٌ مُستَقیم»(1)
در این مقاله تلاش شده تا به یک بررسی گزارش گونه و البته تا حدودی تحلیلی راجع به فرقه ای که دنیا با آن روبروست به نام شیطان پرستی بپردازد و شامل تاریخچه ای راجع به این فرقه و بررسی نمادهای شیطان پرستی و هدف آنان از گسترش این نمادها و کتبی که تاکنون در ایران برگردان شده و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز چندین بار تجدید چاپ گرفته اند و محتوای آنان می باشد.
همچنین در این مقاله به نقد و بررسی برخی از فیلم ها و زندگی نامه دو شخصیت اصلی شیطان پرست به نام های مرلین مانسون و آنتوان لاوی پرداخته شده است
امید است خوانندگان آن به خصوص جوانان که بیشتر از سایر اقشار جامعه در معرض خطر ابتلا به این بیماری فکری و روحی هستند با دیدی باز به مسائلی که روزانه با آن مواجه هستند نگاه کنند و کورکورانه به تقلید از گروه ها و فرقه هایی که برای جوان جامعۀ ما شمشیر را از رو بسته اند نپردازند.

شیطان پرستی فرقه ای مستقل ؟
 

طبق بررسی های انجام شده نمادهای این گروه و همچنین تفکرات آنان از فرقه ای گسترده تر و طیفی خاص سرچشمه میگیرد به نام فراماسون(2) (free masion) حال برای اینکه راجع به فراماسونها بررسی هایی را انجام دهیم باید به دل تاریخ برگردیم .
فتنۀ دجّال(3)
از زمان حضرت نوح (ع) هر پیامبری که به رسالت مبعوث شد مردم قوم خود را از فتنه دجّال ترساند.
دجّال یکی از علائم حتمیۀ آخرالزمان و قبل از ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) است ، که در روایات و تفاسیر توضیحاتی پیرامون آن داده شده است.
دجّال طبق روایات مردی است که یک چشم دارد - وسط پیشانی – که مثل نور میدرخشد ، همه را به خود دعوت می کند، میگوید منم خدای شما ، از آسمان باران نازل می کند ، از زمین گیاه می رویاند ، الاغی دارد که هر گام آن کیلومترهاست ، دریاها را می پیماید ، از آسمان عبور می کند ، از هر موی این الاغ نواهایی بیرون می آید و توصیفاتی از این قبیل . گفته شده که دجّال از زمان حضرت نوح بوده است بر خلاف سایر علائم آخرالزمان مثل خروج سفیانی ، سید یمانی ، سید خراسانی ، سید حسنی و ... که آخرالزمان به وجود می آیند .
روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که روزی حضرت با اصحاب از مکانی عبور میکردند مردی را به اصحاب نشان دادند به نام صاعد بن صید و فرمودند که این دجّال است اما آن دجّالی که آخرالزمان می آید این مرد نیست.
با این توصیفات مسلماً دجّال نمی تواند یک فرد باشد احتمالاً یک جریان باشد ، یک تفکر، که آن همین تفکر فرامسونری است.
بنی اسرائیل و فراعین مصر
حضرت ابراهیم (ع) دو فرزند داشتند به نام های-اسماعیل(ع) و اسحاق (ع)- اسماعیل (ع) و فرزندانش به پیامبر اسلام رسیدند . حضرت اسحاق (ع) فرزندی داشتند به نام حضرت یعقوب(ع) که ایشان دوازده پسر داشتند که یکی از آنان حضرت یوسف (ع) بود که طی جریاناتی به مصر کشیده شد و در آنجا به مقام رسید . حضرت یوسف (ع) از زمین های حاصل خیز اطراف رود نیل به پدر و اطرافیانش داد.
حضرت یعقوب (ع) لقبی را برای خود برگزیدند به نام اسرائیل به معنای بنده خدا (اسر به معنای عبد و ئیل به معنای الله) - طبرسی مجمع البیان- ولی در کتاب قاموس کتاب مقدس آمده : «اسرائیل به معنای کسی است که بر خدا مظفر گشت»(4) و فرزندان ایشان معروف شدند به بنی اسرائیل .
حضرت یوسف (ع) در اواخر عمر خود به بنی اسرائیل خبر داد که بعد از من فرعون به شما بدبین شده و شما را مورد آزار و اذیت قرار می دهد . همین گونه هم شد و فراعین مصر یکی پس از دیگری بنی اسرائیل را به استضعاف کشاندند تا زمانی که حضرت موسی (ع) به دنیا آمد. و وقایعی که در کتب تاریخی بدان اشاره شده به وقوع پیوست .

کابالا (kabala)
 

قبل از به دنیا آمدن حضرت موسی (ع) عده ای به فرعون خبر دادند که پسری متولد خواهد شد که تو را از تخت پادشاهی به زیر خواهد کشید . حال این سوال مطرح می شود که از کجا مطلع شده بودند ؟
یک گروه زیر زمینی و سرّی به نام کابالا وجود داشت که در فضای جادوگری و پیش گویی به سر می بردند و هدفشان حکومت کردن بر مردم و سلطه جوئی است اینان پیش گوئی کردند و به فرعون خبر دادند. فرعون هم شروع به کشتن نوزادان کرد. اما به خواست خدا حضرت در دامان خود فرعون پرورش یافت.
حضرت موسی (ع) وقتی به پیامبری مبعوث شدند بنی اسرائیل را نجات دادند و از رود نیل گذراندند همین کابالیست ها که از عاقبت فرعون با خبر بودند به ظاهر به خدای موسی ایمان آورده و از رود نیل گذشتند. و در راه به عده ای بت پرست برخورد کردند و گفتند : «إجعَل لَنا إلهاً کَما لَهُم آلِهَه»(5) ، و گوساله سامری را طراحی کرده و به خورد یهودیان دادند . و وقتی قرار شد که وارد بیت المقدس شوند سرپیچی کردند . تا اینکه چهل سال در بیابانی به نام « تیه » سرگردان شدند .
در این مدت حضرت موسی (ع) تعالیمی از جمله چهره شناسی ، ارتباط با شیپور و بوق که هم اکنون همه ساله مراسم ویژه ای در اسرائیل برگزار می شود و مردم در بیابانی جمع می شوند و با شیپور به یکدیگر پیام می دهند. در همین ایام بود که حضرت موسی (ع) از دنیا رفتند . کابالیست ها و یهودیانی که به ظاهر ایمان آورده بودند پس از حضرت موسی (ع) با توجه به تعالیمی که از ایشان آموخته بودند و از قبل هم که به کار جادوگری و پیش گویی مشغول بودند ادّعا کردند که می توانند اداره خلقت را بر عهده بگیرند و دستان خدا در مقابل آنها بسته است« وَ قالَتِ الیَهودُ یَدُ اللهِ مَغلولَه »(6)
در راستای همین برنامه هایی که ایشان برای اداره خلقت داشتند پیامبران زیادی بر بنی اسرائیل نازل شدند تا آن ها را از این کار بر حذر بدارند. یکی از مهمترین ایشان حضرت عیسی (ع) بود . عیسی (ع) کتابی آوردند به نام انجیل که در لغت به معنای بشارت است. و منظور بشارت به پیامبری حضرت خاتم (ص) است . اما این اتّفاق پیش نیامد و اقداماتی انجام دادند که حضرت عیسی (ع) به خواست خدا به آسمان رفت. و انجیل عیسی به شدت مورد تحریف قرار گرفت و تبدیل شد به بشارت به خود حضرت عیسی (ع) نه پیامبر آخرالزمان .

شائول و تحریف انجیل
 

در آن زمان فردی یهودی زندگی می کرد به نام شائول که به شدت مسیحی کش بود . و مسیحیان را از بین می برد.
روزی وارد شهری که اهالی آن مسیحی بودند شد مسیحیان با دیدن وی پا به فرار گذاشتند ولی او به کلیسایی در آن شهر رفت و مشغول عبادت شد وقتی از او علت را جویا شدند گفت در راه مسیح بر من نازل شد گفت که از کشتن یاران من دست بردار و تبلیغ دین من را بکن. به همین جهت مسیحی شد وحتی نام خود را به «پولِس» تغییر داد. که هم اکنون در میان مسیحیان بسیار مقدس میباشد تا جایی که برخی نام «پل» را به عنوان پسوند قرار می دهند مانند «پاپژان پل» . پلوس به شدت شروع به تحریف در انجیل نمود . عده ای متوجه شدند اما از بین رفتند مانند «برنابا» که انجیل برنابا نیز وجود دارد که در آن نام پیامبر اسلام و حتی جانشین ایشان حضرت علی (ع) به صراحت بیان شده است.

اسلام و یهودیان
 

در زمان پیش از ولادت حضرت محمد (ص) یهودیان و کابالیست ها که ویژگی های پیامبر را در تورات و انجیل مشاهده کرده بودند به جزیره العرب کوچ کردن تا پیامبر آخرالزمان را شناسایی کرده و او را از بین ببرند . لذا پدر حضرت محمد (ص) عبدالله را شناسایی کردند و پیش از ولادت حضرت او را به قتل رساندند . و خود حضرت نیز مدت پنج سال در بیابان به دایۀ خود حلیمه خاتون سپرده شد . و پس از این مدت که پیامبر را شناسایی کردند به دلیل حمایت پدر بزرگ و عموی ایشان نتوانستند آسیبی به ایشان برسانند.
ایشان نمی خواستند اجازه دهند که بیت المقدس توسط اسلام فتح شود به همین منظور با پیامبر اسلام مخالفت می کردند.

حاکمیت کلیسا و انزوای یهودیان
 

در زمان قرون وسطی و پیش از انقلاب صنعتی اروپا که کلیسا بر مردم حکومت می کرد یهودیان به شدت مورد آزار مسیحیان قرار میگرفتند و حتی در جنگ هایی که معروف شد به جنگ های صلیبی بسیاری از یهودیان را به اجبار مسیحی میکردند و دینشان از آن ها می گرفتند . تنها کشوری که توانست مقاومت کند اسکاتلند بود که اولین لژ فراماسونری را تشکیل دادند. تا زمانی که رنسانس یا انقلاب صنعتی اروپا رخ داد و از قدرت کلیسا کاسته شد . و زمینه برای رشد و فعالیت یهودیان و به اصطلاح انتقام گیری فراهم شد. در همین زمان بود که یهودیان شروع به فعالیت کردند و کم کم لژهای دیگری در اروپا شکل گرفت.

فراماسون(free masion)
 

ماسون (masion) در لغت به معنای بنّا است و فری(free) به معنای آزاد و فراماسون یعنی بنّای آزاد .
فراماسون به کسانی گفته می شد که معماری خلقت و معماری تفکر را (از دیدگاه خود) می دانستند . البته لازم به ذکر است که بنّاهای توانمندی بودند.
به عنوان نمونه اهرام ثلاثۀ مصر (که از عجائب هفتگانه به شمار می رود) ساختۀ دست فراماسون هاست .
فراماسون ها فعالیت های خود را در سطح اروپا ادامه دادند تا زمانی که «کریستف کلمپ» امریکا را کشف کرد . در این زمان فراماسون ها به این قاره کوچ کردند و سنگ بنای امریکا را آن گونه که خود می خواستند ساختند . لذا نیویورک (که در همین مقاله به آن اشاره می شود) ساختار هندسی ماسونی دارد و بسیاری از نمادهای فراماسون ها در این شهر که پایتخت اقتصادی ایالات متحده امریکا است وجود دارد.

معرّفی نمادهای شیطان پرستی
 

فراماسون ها برای اینکه تفکر دینداران جهان را به ابتذال بکشانند شیطان پرستی را ابداع کرده و به شدت به تبلیغ و گسترش آن می پردازند . در این قسمت به معرفی تعدادی از نمادها ، لوگوها و آرم های شیطان پرستی و گروه های مرتبط با آن می پردازیم .

پرگار و گونیا
 

این شکل نماد اصلی فراماسون ها می باشد که در آن پرگار و گونیای برعکس که علامت بنّایی است وجود دارد . حرف G که در وسط این آرم نوشته شده مخفف کلمه (Goat) به معنای «بز» می باشد . که پیرامون آن نیز توضیحاتی خواهیم داد. (إن شاء الله)
در این عکس نماد پرگار و گونیای برعکس را مشاهده می کنیم که در موارد مختلف از جمله آرم پلیس کانادا به کار برده می شود. این نماد در موارد دیگری مانند میادین اصلی شهر در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی استفاده می شود .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

بز بافومت (Bophomet)
 

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

این شکل مربوط به یکی دیگر از نمادهای شیطان پرستی است ؛ به نام «ستاره پنتاگرام» که در وسط آن سر بز یا همان (Goat) را ملاحظه می کنید . در این شکل چهار عنصر آب (که در وسط شکم آن شکل ماهی و نماد آب است مشخص می باشد ) ، خاک (که در زیر پای بافومت قرار دارد) ، آتش (که در مشعل فروزان روی سر بز می باشد) و باد (که از وجود ماه و خطوط اطراف آن معلوم می شود) و دو جنسه بودن این بز که دارای یک بازوی مردانه و یک بازوی زنانه و قسمت های دیگر بدن وی که نشان از تقابل و آمیزش جنسی می باشد از بارزترین ویژگی های بز بافومت می باشد .
در عقیده شیطان پرستان «بز بافومت» نماد شیطان و قدرت تاریکی ها است که سر آن در یک ستاره پنج پر (inverted pentagram)(7) گنجانده شده است . که ستاره معروف پنتاگرام که رأس آن روبه بالا است نماد این چهار عنصر و راس آن نماد روح انسانی و معنویت آن است که شیطان پرستان با وارونه کردن آن روح را زیر پا قرار داده اند.

کلید آنخ (Ankh)
 

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

همان طور که گفتیم اهرام ثلاثه مصر از جمله افتخارات فراماسون هاست . به همین دلیل است که نمادهای مصر باستان در این فرقه به وفور یافت می شود.
نمادی که در شکل بالا ملاحظه می کنید کلید (آنخ) می باشد که در زمان مصر باستان در دست کاهنان معابد بوده است . کلید آنخ نماد حیات وجاودانگی می باشد که هم اکنون در فرقه ای به نام «فمنیسم» از جمله فرقه های فراماسونری استفاده می شود . آنان زن را نماد حیات و جاودانگی می دانند به همین دلیل از این نماد استفاده می کنند . در شیطان پرستی Ankh نماد و سمبل شهوت و سکس می باشد .(8)
 

ضد مسیح (Anti Christ)
 

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

در شکل بالا که ستاره پنتاگرام در وسط دیده می شود خصومت شیطان پرستان با مسیحیت آشکار می شود.
از دیگر علامت های شیطان پرستان آنتی کریست (Anti Christ) به معنای ضد مسیح که به صورت صلیب برعکس می باشد . شیطان پرستان با اینکه در واقع در مقابل تمام ادیان ایستاده اند اما خصومت و دشمنی خاصی با مسیحیان دارند(9) به همین علت علائم و نمادهای آنان را مورد استهزاء قرار می دهند . در ادامه این دشمنی بیش از پیش مشخص می شود.
 

(x) نماد کابالا
 

یکی دیگر از مهمترین نمادهای کابالیست ها و شیطان پرستان (X) که امروزه متأسفانه در ایران به عنوان بوگیر اتومبیل به وفور استفاده می شود.

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

دست شاخدار (Cornuto)
 

علامت دست شاخ دار(Cornuto) نماد ارادت به شیطان (بز) است که شیطان پرستان از آن در مراسم مختلف برای نشان دادن هویت خود استفاده می کنند. این علامت را بعداً بیشتر خواهید دید ؛ که شخصیت های مختلفی از آن برای نشان دادن هویت اصلی خود استفاده می کنند . از این نماد در گروه موسیقی هوی متال نیز استفاده می شود .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

هرج و مرج (Anarchy)
 

این نماد عمدتاً مورد استفاده گروههای هوی متال است که از جمله نماد های فراماسونری می باشد . حرف« A » مخفف کلمه«Anarchy» به معنای هرج و مرج و نابسامانی است . و به این گروه آنارشیسم اطلاق می شود این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است « هرچه تخریب کننده است ، تو انجام بده »
در شیطان پرستی همه چیز آزاد است . هر نوع لباس ، تفکر و عملی آزاد است. و هیچ چیزی انسان را از خوی حیوانیت و مست دنیا باز نمی دارد . لذا می بینیم که شیطان پرستان خواهان بی نظمی ، قتل انسان به عنوان قربانی و حتی خودکشی (که کمال افتخار برای یک شیطان پرست می باشد) هستند .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

چشم شیطان(Eye of satan)
 

این نماد به معنای چشم شیطان «نظارت و اقتدار» کمتر شناخته شده است. فراماسون ها از این نماد زیاد استفاده می کنند. از دیگر نام های آن چشم همه بین (All seeing eye) می باشد که در طراحی دلار نیز به کار رفته است . که اگر دقت شود تک چشم چپ می باشد که در مورد دجال در روایات نیز آمده است .(10)

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

صلیب شکسته یا چرخش خورشید(or sun wheel swastika)
 

چرخش خورشید یک نماد باستانی است که در برخی فرهنگ های دینی همچون کتیبه های برجای مانده از بودایی ها مقبره های یونانی دیده شده است .
این نماد بعد ها توسط هیتلر به کار رفت ، لکن برخی با هدف به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطان پرستی کردند .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

Goat Head (سر بز)
 

بز شاخدار ، بز مندس mendes (همان ba'al بعل یا اُسیروس ، خداي باروري مصر باستان) بافومت ، خداي جادو ، scapegoat (بز طليعه يا قرباني). اين يکي از راههاي شيطان پرستان براي به سخره گرفتن مسيح است زيرا گفته مي شود که مسيح مانند بره اي برای گناهان بشر کشته شد و خود را برای نجات بشر فداء نمود .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

چشمی در حال نگاه به همه جا ( چشم همه بین All seeing Eye)
 

شیطان پرستان اعتقاد دارند چشم در بالای هرم چشم شیطان است که بر همه جا نظارت و اشراف دارد این علامت در پیشگویی ، جادوگری و کنترل های مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار می گیرد .
آن ها معتقدند این چشم لوسیفر شیطان است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت می کند . کافی است به دلار ، پول رایج آمریکا نگاهی بیندازید . این علامت اساس نظم و ساختار نوین جهانی است (novus ordo skolorum) که در شکل صفحة بعد به زبان لاتین مشخص است . که ترجمه آن به انگلیسی (New order of the Ages)می شود.که در شکل پایین صفحه به آن اشاره شده است

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

ضد عدالت (Anti justice)
 

از دیگر نمادهای شیطان پرستی آنتی جاستیک (Anti justice) به معنای ضد عدالت این تبر رو به بالا به معنای عدالت و رو به پائین ضد عدالت است . شیطان پرستان برای نشان دادن مخالفت خود با عدالت اجتماعی از هیچ فعالیتی مضایقه نمی کنند .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

اعداد ماسونی
 

در فرهنگ فراماسونری همانند دیگر مذاهب اعدادی خاص جنبه تقدس به خود گرفته ، و بیانگر عقاید و تفکرات ماسونی و گاهی مخالفت با سایر ادیان می باشد .

عدد 13
 

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

عدد سیزده در برخی از ادیان از جمله مسیحیت از اعداد نحس و شوم تلقی می شود ، مسیحیان کمتر از این عدد استفاده می کنند . تا جایی که در ساختمان های خود به جای طبقه سیزده عدد 1+12 استفاده می کنند . لکن این عدد برای شیطان پرستان و ماسون ها عددی مقدس است .
این نماد در طرح یک دلاری به کار رفته است، که در آن 13 شاخه زیتون در پای چپ ، 13 تیر در پای راست ، 13 ستاره پنتاگرام در بالای سر که مجموعاً ستاره هگزاگرام را تشکیل می دهند و 13 خط سفید و قرمز بین دو بال عقاب که در پرچم امریکا نیز به کار رفته است قابل مشاهده می باشد . همچنین هرمی که در سمت راست تصویر قابل مشاهده است نیز دارای 13 طبقه می باشد . که اگر نماد پرگار و گونیای برعکس را روی این شکل پیاده کنیم حروفی که در دور حرم جدا خواهد شد کلمه mason را تشکیل خواهند داد .
 

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

عدد 33
 

از دیگر اعداد مقدس فراماسون ها عدد 33 می باشد که فراماسونرهای اعظم دارای این درجه خواهند شد .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

ساخت یک دلاری و طراحی نمادهای آن حدود شش سال به طول انجامیده است. جرج واشنگتن (Washington) اولین رئیس جمهور امریکا و فراماسونر اعظم می باشد که دارای درجه 33 است و عکس وی در طرح یک دلاری به کار رفته است .

کاخ سفید
 

تصویر روبرو نقشه هوائی شهر نیویورک را مشخص می کند. در این عکس اگر خطی مطابق شکل از ساختمان پنتاگون(وزارت دفاع امریکا) که در پائین شکل مشخص است به کاخ سفید(White house) محل تلاقی دو خط رسم و از آن به یکی از اصلی ترین ساختمان های ماسونی به نام جفرسون کشیده شود زاویه ای که از این دو خط حاصل می شود 33 درجه می باشد . نکته دیگری که در این تصویر وجود دارد ساختمان کاخ سفید است که با چهار میدان اطراف خود ستاره پنتاگرام را تشکیل می دهند .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

سازمان ملل
 

شکل روبرو آرم سازمان ملل را نشان می دهد که در آن سیزده پر زیتون در دو طرف کره زمین قرار دارد و همچنین خطوطی که کره زمین را به 33 قسمت تقسیم کرده است نمایانگر عدد 33 می باشد .
(جان اف کندی) تنها رئیس جمهور ضد ماسون ایالات متحده بود که در زمان ریاست جمهوریش در شهر دالاس ترور شد . در شکل شهر دالاس نشان داده شده است که نزدیک مدار 33 درجه می باشد .
صحرای هرمجدون یا آرماگدون که در اسرائیل قرار دارد و به اعتقاد یهیود آخرالزمان ، منجی یهود در این صحرا ظهور می کند ؛ نیز نزدیک مدار 33 درجه می باشد . جنگ 33 روزۀ لبنان که در روز سی ام آتش بس اعلام شد ولی بی هیچ دلیلی تا روز سی و سوم ادامه پیدا کرد نیز در نزدیکی مدار 33 درجه رخ داد .
همچنین عملیات صحرای طبس وبمب اتمی امریکا درناکازاکی نیزدرنزدیکی همین مدار صورت گرفت .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1) شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

 

عدد 666

از دیگر اعداد معروف شیطان پرستان عدد 666 می باشد، به عقیده آنان در ششصد و شصت و ششمین روز از خلقت حضرت آدم شیطان او را از بهشت راند . از این عدد به عدد وحش یاد می شود که نمایانگر شیطان است .
666 سمبلی است که به عنوان شماره تلفن شیطان از سوی گروه های هِوی متال ، وارد ایران اسلامی شده است اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطان پرستان تلقی می شود . از سال ها پیش تا کنون این عدد با اشکال مختلف روی دیوار شهرهای بزرگ نقش بسته است .
برخی معتقدند این نماد هم بهانه ای است برای گسترش نمادهای این افراد .
حرفF ششمین حرف از حروف الفبای انگلیسی است که با کنار هم قرار گرفتن 3 F عدد 666 پدید می آید . در برخی از بارکدها دو خط در اول وسط و آخر بارکد همانند شکل بزرگتر از سایر خطوط مشخص است که نماد عدد 666 می باشد.

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

شخصیت های شیطانی
 

مرلین مانسون (Marlyn Manson)
مرلین مانسون نام مستعار «برایان وارنر» متولد 1969 میلادی از یک خانواده فقیر و سطح پائین فرهنگی در منطقه کانتون اوهایو امریکا می باشد .
دوران کودکی وی با آرزوهای دست نیافتنی و همه سختی هایش به پایان رسید . برایان مدت 11 سال در یک مدرسه مسیحی تحصیل کرده و در سن 18 سالگی ضمن نقل مکان به منطقه تامپابای فلوریدا به شغل روزنامه نگاری روی آورد .
وارنر در طول این مدت مطالب ضعیفی را با قلم خود در نقد اشعار موسیقی های مبتذل «متال» و «راک» به رشته تحریر در می آورد
گروهی از همراهان وی را منتقد متالیکا معرفی می کنند . اما آنچه قاطعانه می توان درباره دوران جوانی این شیطان مدرن گفت این است که سال های جوانی وارنر سال های آشنایی وی با فضای مسموم گروههای شیطان پرستی و اقمار آن نظیر گروههای متالیکا ، هیپی و ... است .
به هر حال وی پس از آشنایی به « اسکات میچل » گیتاریست فعال در برخی از گروههای کوچک و نه چندان حرفه ای راک ، گروه متالیکای خود را تشکیل می دهد .
وی در این سال ها نام مرلین منسون را با ترکیب دو نفر دیگر بر خود برگزید . نام مرلین را از بازیگر زن هالیوودی «مرلین مانرو» که شهرت به فساد و بازی در فیلم های غیر اخلاقی داشت و از ظاهر زیبایی برخوردار بود و منسون را از کشیش ناراضی فرقه گرا و قاتل حرفه ای به نام چارلز منسون بر می گزیند .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

پس از انتخاب جسورانه گروه منسون در انتخاب رنگبندی صحنه ، نوع اجرا، گستاخی در استفاده از الفاظ رکیک و ترویج فحشا در آثار ایشان با شرکت فعال موسیقی به نام« تایتینگ ریکورد زلیپل » در امریکا آشنا می شود . و زمینه های گرایش بیشتر شیطان مدرن به وحشی گری در صحنه های اجرا از جمله پاره کردن انجیل و پرتاب آن به سمت مردم و خوردن مدفوع و هر کاری که حتی از حیوان هم ساخته نیست را فراهم آورد ؛ و از وی یک چهره معروف و سوپر میلیونر ساخت . این اقدامات او را از جایگاه یک مطرب محلی در فلوریدا ،خارج و به یک چهره ملی در امریکا تبدیل ساخت .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1) شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

عقاید
 

هیچ عقیده ثابتی را نمی توان به منسون نسبت داد ، او مظهر لاقیدی و بی عقیدگی محض است و آنجا که پای عقیده به میان کشیده می شود آن عقیده به شیطان و بزرگی این موجود رانده شده ختم می شود لکن از آنجا که انسانهای بی عقیده و مکاتب بی عقیده باید در پی انجام اعمال خود به فلسفه بافی بپردازند تا مرموزتر جلوه کنند ، او نیز فلسفه بافی هایی راطرح می نماید به عبارتی فلسفه بافی به کمک مشتری داشتن و ماندگاری مشتریان به کمک او آمده است.
در مرحله بعد القای مفاسد فکری و عقیدتی در دستور کار وی قرار دارد که در صدر آن همان بی عقیدگی است. بی عقیدگی که در پلورالیسم یا نسبت گرایی نیز رخ می نماید امروزه شاخصه زیربنای بسیاری از مکاتب فکری است ،منسون مصداق نسبیت گرایی است
چشم چپ مانسون اولین نمادی است که از آن به عنوان (Look marlin manson) یاد می شود . این چشم با لنز روشنی از چشم دیگر وی متمایز است . اغلب تصاویر منتشر شده از منسون به گونه ای تهیه می شود که این چشم به صورت واضح در آن مشخص باشد .
وی در هر اجرایش با گریم و چهره ای متفاوت روی صحنه ظاهر می شود و همین موضوع باعث جلب توجه طرفداران وی گشته است .
از دیگر مشخصه های مرلین می توان به عدد 69 روی سینه اش اشاره کرد که نشان از سال تولد منسون دارد . او با این کار سال تولد خود را تحولی در بشریت و سال مهمی قلمداد می نمود . این فرد همچنین برخی از نمادهای جدید را در شیطان پرستی ابداع کرده و برخی را دستخوش تغییر و تحولاتی نموده است .(11)

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

آنتوان لاوی
آنتوان شزاندر لاوِیْ (Anton Szandor LaVey) معروف به دکتر لاوی، مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان. نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیان گذار شیطان پرستی فلسفی است .
وی در 11 آوریل سال 1930 در شهر شیکاگو ایالت ایلی نویز متولدشد . سپس به سافرانسیسکو نقل مکان کرد و بیشتر دوران رشد وی در همان جا سپری شد .
پس از رها کردن دبیرستان و فرار از خانه در 17 سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد . و در سال 1950 به عنوان عکاس در دایره جنایی پلیس استخدام شد .
در سال 1952با شخصی به نام کارول لنسینگ ازدواج کرد . نتیجه این ازدواج دختر اول او کلارا لاوی بود . ازدواج آنها پس از شیفتگی آنتوان به داین هگارتی در سال 1960 منجر به طلاق شد . داین و آنتوان هرگز با یکدیگر ازدواج نکردند ولی ثمره این رابطه دختر دوم لاوی به نام زنا لاوی بود .
 

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

لاوی که در سانفرانسیسکو از محبوبیت خاصی برخوردار بود ، شبهای جمعه به ارائه سخنرانی های سری که آنها را دایره اسرارآمیز نامیده بود پرداخت. یکی از اعضای همین حلقه به وی پیشنهاد تأسیس آیین جدید را داد .
در 30 آوریل 1966 در حالی که سر خود را به عنوان آیین جدید تراشیده بود ، بنیان گذاری کلیسای شیطان (church of satan) را اعلام کرد . همچنین این سال را به عنوان سال اول عهد شیطان ( anno Satan ) نامید . چندی بعد با انتشار انجیل شیطان در سال 1969 به اظهار تعالیم کلیسای شیطان پرداخت و اظهار داشت که شیطان فرمانروای زمین است . از جمله دیگر کتاب های لاوی می توان به آیین پرستش شیطان ، و دفتر یادداشت شیطان اشاره کرد .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

پس از جدایی هگارتی از لاوی در اواسط سال 1980 آخرین همراه لاوی بلانچ بارتون بود که نتیجه این همراهی تنها پسر لاوی به نام سیتن سرکیس کرنکی لاوی(12) شد .
وی در 29 اکتبر 1997 در بیمارستان سنت ماری شهر سانفرانسیسکو بر اثر تورّم ریه درگذشت. در تدفین شیطانی لاوی که به صورت مخفی انجام شد ، جسدش سوزانده و خاکستر آن به این عقیده که وی دارای قدرت شیطان است بین وارثانش تقسیم شد .(13)
 

پي نوشت ها :
 

1. یس 60-61
2. بنّای آزاد
3. ضد مسیح
4. ر.ک برگزیده تفسیر نمونه ج 1 ص67
5. اعراف 138
6. مائده 64
7. ستارة واژگون (شیطان پرستان جنبة معنوی انسان را زیر پا میگذارند)
8. محمد زارعان / تهاجم فرهنگی و اصناف ص 18 / ستاد احیاء امربه معروف شهرستان اصفهان
9. علت این خصومت به جریان جنگ های صلیبی بر می گردد که حاکمیت کلیسا بر مردم موجب انزجار آنان می گشت
10. محمد زارعان / تهاجم فرهنگی و اصناف ص 19 / ستاد احیاء امربه معروف شهرستان اصفهان
11. محمد زارعان / تهاجم فرهنگی و اصناف ص 8 / ستاد احیاء امر به معروف شهرستان

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)
شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

 
منبع : اختصاصي راسخون 

فیلم های شیطانی

در ادامه توضیحی پیرامون فیلم هایی که امروزه ضد ایران و اسلام ساخته می شود می پردازیم .

اسپایدر من
 

شخصیت مرد عنکبوتی یک شخصیت منجی و مثبت است که مردم را نجات می دهد و در بسیاری از موارد به کمک مردم می شتابد. نکته ای که در این فیلم (به خصوص در قسمت اول) حائز اهمیت است این بود که مرد عنکبوتی وقتی خواست تارها را از دست خود خارج کند دست خود را به حالت های مختلف در آورد و وقتی دست خود را به شکل روبرو (Cornuto) در آورد آن قدرت جادویی از دستش خارج شد.

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

300
 

فیلم 300 که نه تنها یک فیلم ضد ایرانی بلکه فیلمی ضد اسلامی بود. شکل روبرو یکی از سکانس های این فیلم را نشان می دهد . در این سکانس یکی از جوانان لشکر اسپارتاکوس رو به پدر خود در حال لبخند زدن می باشد که ناگهان سوارکاری سفیدپوش با اسبی سفید از میان گرد و قبار ظاهر شد ، سر این جوان را از بدنش جدا کرد و بعد ناپدید شد که صد در صد تفکر مهدویت را مورد هجوم قرار می دهد . چرا که در این فیلم سواران و نظامیان ایرانی سیاه پوش بوده و پرچم های مشکی در دست داشتند که نشان از پرچم های خراسان دارد .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

سنگسار ثریا (stoning of soraya )
 

فیلم سنگسار که در این فیلم تمام مبانی اسلام وروحانیت مورد هجوم یک طرفانه دشمن قرار می گیرد . در این فیلم زنی بی گناه با تهمت شوهر خود سنگسار می شود . این فیلم در فضای روستای کوهپایه ساخته شده و بازیگران آن به زبان فارسی صحبت می کنند . و مردی که به خاطر هوسرانی و ازدواج با دیگری کاری می کند که همسرش ثریا به دست پدر و فرزندان خود سنگسار گردد و نهایت جرم و بی رحمی اسلام را به رخ بیننده می کشاند .

هری پاتر
 

فیلم هری پاتر که در فضای کابالیستی و جادوگری به سر می برد نیز یکی از فیلم هایی بود که در آن در برخی از بخش ها آرمان های اسلام را مورد هجوم قرار می دهد . در این فیلم یک شخصیت منفی جادوگر وجود داشت که بر سر خود دستاری شبیه عمامه روحانیون پیچیده بود که در پایان فیلم با برداشتن آن صورت شیطان در پشت سرش ظاهر گردید .
- يكي از زمينه هاي به تصوير كشيدن شيطان در رسانه هاي غربي و بويژه هاليوود را بايد در قرائت هاي جديد از كتاب مقدس و بويژه بخش استعادي و غامض مكاشفات يوحنا جستجو كرد آنجا كه مي گويد «...فرشته اي را ديدم كه از آسمان پايين آمد... او اژدها (شيطان) را گرفت و به زنجير كشيد و براي مدت هزار سال به چاه بي انتها افكند... پس از پايان هزار سال، شيطان از زندان آزاد خواهد شد...»(14)
همين موضوع مورد توجه اربابان رسانه اي قرار گرفت و در پايان هزاره دوم و اوايل هزاره سوم محصولات فراواني وارد بازار رسانه اي و بويژه سينمايي شد آثاري همچون: بچه رزماري، طالع نحس، جن گير، كنستانتين، پايان روزها، دروازه نهم و حتي فيلمي همچون «ون هلسينگ» و يا «دراكولا ساخته ي برام استوكر» و...

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

معرّفی کتب شیطانی
 

1- قوم محزون
 

گروه سپوترا
گزيده ترانه‌هاي كاوالرا ـ كيسر
Kavalara - Keyser
برگردان: فردين صيّادي
نشر «مس»

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

موسيقي با طعم سياست
 

در تعريف موسيقي متال مي‌توان نوشت :
« صداي اتصال سيستم‌هاي برق فشار قوي به اضافه صداي ضجّه كرگدني زخمي به اضافه صداي كشيده شدن ميخ آهني بر شيشه و كشيدن ناخن روي تخته سياه با معجوني از صداي اتومبيل‌هاي فرمول يك و اصوات ناهنجار ديگر مساوي است با موسيقي متال اگر «سياست» را هم به اين معجون اضافه كنيد كمي با گروه «سپوترا» آشنا شده‌ايد .»
«سپوترا» يك گروه برزيلي است كه بعد از گذراندن يك دوره كوتاه در عرصه موسيقي كلاسيك به عرصه موزيك متال پا گذاشت و هم‌اكنون از معروف‌ترين گروه‌هاي معترضي است كه با سبك هوي‌متال به فعاليت خود ادامه مي‌دهد.
به عبارت ديگر «سپوترا» هيچ روزنه اميدي را قبول ندارد و به شدت معتقد است كه دنيا با گام‌هاي شتابان به سوي فساد و نابودي پيش مي‌تازد و نجات‌دهنده در گور، خفته است.
نشريه « لايف تايم » (Life time) در مورد اين گروه مي‌نويسد :
«پخش كليپ‌هاي اين گروه در هجده كشور دنيا به كلي ممنوع است و بسياري از اهالي موسيقي نظير «مارك نافلر» و «گري‌مور» اعتقاد دارند كه «سپوترا» آفت موسيقي معاصر به حساب مي‌آيد.» طي سالهاي گذشته انتشار مجموعه ترانه‌هاي گروه «سپوترا» در ايران موج اعتراضي را برانگيخت كه پيش از آن در كشورهايي نظير «لهستان» و «كرة جنوبي» نيز شاهد آن بوديم. بدون ‌اغراق بايد نوشت خطر انتشار اين ترانه‌ها ـآن هم در اين سطح وسيع ـ از توزيع هزاران كيلوگرم مواد مخدر و توهم‌زا بيشتر است.
در بررسي عملكرد اين گروه مي‌توان نوشت كه آنان غير از پرخاشگري و تقويت روحيه پرخاشگري در بين جوانان، چيزي در چنته ندارند و حتي در كشور خود نيز در نگاه اهل فرهنگ، گروه منفوري به حساب مي‌آيند.
از سوي ديگر ، در حالي كه «فرزين صيادي» مترجم ترانه‌هاي اين گروه كه مجموعه را با نام «قوم محزون» توسط انتشارات «مس» روانه بازار كرده است در مقدمه كتاب سعي مي‌كند اين گروه را «ضدجنگ» معرفي كند، اما ترانه‌هاي ترجمه شده از نكته ديگري حكايت دارد.

اجازه بده بكشمت!
 

به جرأت مي‌توان نوشت كه در تمام ترانه‌هاي گروه «سپوترا» كه سروده‌هاي «كاوالرا» و «كيسر» است هيچ كلمه مثبتي را نمي‌توان پيدا كرد و البته اگر يافت شود بدون معني منفي استفاده شده است !
در آلبوم «ويرانه دِدمنشانه» تنها در 4 ترانه 8 بار از واژة «نفرت»، 4 بار از واژة «مرگ»، 11 بار از واژة «شيطان»، 8 ‌بار از واژة «جنگ» و 8 ‌بار از واژة «وحشت» استفاده شده است كه از عمق فاجعه خبر مي‌دهد. البته به اين آمار بايد 14 مورد عيسي و كليسا و صليب را نيز اضافه كنيد.
« .... متولد مي‌شود از دوزخ قدرت برتر شيطان
تا ويران كنند محراب كليسا را
و كشتار كند آنان را كه مسيحي متولد مي‌شوند.(15)
صدور مجوز انتشار اين ترانه از سوي مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بسيار قابل تامل است . زيرا هر عقل سليمي درمي‌يابد كه اين ترانه، رسالتي جز زيرسئوال بردن مذهب ندارد و شأن الوهيت را نيز تا حد مبارزه با فرشته پايين مي‌آورد.
به اين چند سطر توجه كنيد:
« .... رژه بر فراز غبار براي انتقام از سال‌هايي كه گرفتار دوزخ بودم
آنجا كه عيسي مسيح مصائب خود را تحمل كرد ... »(16)
به نظر مي‌رسد كساني كه مجوز «قوم محزون» را صادر كرده‌اند يا معناي دوزخ را نمي‌دانند و يا خبر ندارند كه عيسي مسيح از فرستادگان خداوند است!
در بخش ديگري آمده است :
« .... بر صليب آويخته عيسي را ـ امپراتوري روم ـ نيرويي ددمنش خدايانت را قرباني كرده است
... بر صليب آويخته، به قتل رسيده، مدنون گرديده مسيح قرباني شد به زانو افتاد
... مسيح تباه شده و ميخكوب بر صليب ..... »(17)
جاي ترديد نيست كه تمامي اين جملات در تضاد با مذاهب است و انتشار آن در يك كشور اسلامي به دور از تدبير است. متأسفانه در چنين مواقعي «ترجمه» دستاويز مناسبي براي اجراي نقشه‌هاي شوم معانداني است كه با ناجوانمردي بر مذهب و اخلاق يك ملّت مي‌تازند .

شبهه‌افكني عليه معاد
 

«سپوترا» هيچ اعتقادي به دنياي پس از مرگ ندارد. البته اين براي گروه‌هاي موسيقي با مليت آمريكاي جنوبي دور از انتظار نيست اما آنچه عجيب به نظر مي‌رسد اصرار بيش از حد «سپوترا» براي تمسخر «معاد» و مهم‌تر از آن اصرار غيرقابل توجيه مترجم كتاب «قوم محزون» براي ترجمه سطر به سطر اين سطور كفرآلود است !
به اين اشعار توجه كنيد :
« ... بهشت در آتش است آتشي از اعماق دوزخ
كه كلماتي از نفرت بر جاي مي‌گذارد .... »
« ... زندگي گذشته تو نفرت‌انگيز بود سرنوشت امروز تو همانا
عذاب كسي ديگر است ... »(18)
(به ياد بياوريم اين آية شريفه را كه: هيچكس به گناه ديگري، عذاب نمي‌شود)(19)
نقطه پايان
اگر شيشه‌هاي باجه تلفني شكست يا پليسي در خيابان كتك خورد، غير از قضا و قدر «سپوترا» را هم كمي مقصر بدانيم! ترجمه اين كتاب به متن وفادار نيست و گاه غلط‌هاي فاحشي ديده مي‌شود كه واقعاً شگفت‌انگيز است. همچنين مترجم كوشيده تا به نوعي در مقدمه كتاب «سپوترا» را از جرائم تبرئه كند.

2- نابخشوده (متالیکا)
 

گروه متاليكا
اشعار جيمز هتفيلد
James hetfeild
ترجمه : سيد حبيب گوهري راد
انتشارات دژ
سبك : متال ـ هوي متال ـ بلك متال ـ راك
« در مغزهاي ما فقط حس كشتن شعله مي‌كشد سعي كن فراركني چرا كه تو همان كسي هستي كه ما پيدا خواهيم كرد »

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

« متاليكا » متال نيست
« .... متال ، هرزه ، شهواني و غير‌انساني است . متال و متاليكا غير از گوش‌آزاري و توليد نفرت كاري ندارند . بايد همه آنها را به دريا ريخت و دنيا را در غياب متاليكا يك بار ديگر ساخت .... »
نفرت جهاني از متاليكا روز به روز در حال گسترش است و اكنون مدعيان طراز اول موسيقي جهان در پي واكسن‌هايي برآمده‌اند كه جوانان نسل آينده را از گزند اين ويروس بي‌هويت نجات دهند .
به عبارت ديگر ، متال كه در پوشش دموكراسي زاييده شد ، هر روز قرباني تازه‌اي مي‌گيرد و به پديده‌اي شوم و غيرقابل مهار مبدل شده است .
خطر گسترش متاليكا به گونه‌اي نگران‌كننده شده است كه راديو دولتي فرانسه هر هفته ساعت‌ها به بررسي و نقد موسيقي مخرب متال مي‌پردازد و به جوانان فرانسوي هشدار مي‌دهد از متال و متاليكا پرهيز كنند.
متاسفانه اين ويروس خطرناك در كشور ما نيز به سرعت در حال افزايش است و متوليان فرهنگ بدون توجه به قدرت تخريبي اين نوع ترانه و موسيقي ، مرزهاي فرهنگي را گشوده‌اند و متال و متاليكا به راحتي در كشور ، جاي خود را باز كرده است.
متاسفانه اين سبك (متال) به پرطرفدارترين سبك موسيقي در كشورمان تبديل شده است و به دليل طبيعت اين نوع موسيقي در بين جوانان احساساتي و معترض جايگاه ويژه‌اي دارد !
ناشران و پديدآورندگان آثار مربوط به متاليكا با اين توجيه كه « متاليكا ، متال نيست » ، مجوز دريافت كرده و خواسته يا ناخواسته در يكي از بزرگترين خيانت‌هاي فرهنگي قرن شركت مي‌كنند .
آن گونه كه در بخشي از مقدمه مترجم اثر « نابخشوده » ( سروده منحط‌ترين « متال باز » جهان ) آمده است :
« ... اگر چه موسيقي دنياي غرب با انديشه‌ها و فرهنگ غني ما تفاوت‌هاي بسياري دارد ولي در اين كتاب سعي نموده‌ايم تا جوانان نسل امروز را با اشعار و اين سبك موسيقي آشنا نماييم . چرا كه ما امروزه شاهد تاثيرگذاري منفي اين گونه ترانه‌ها بر جامعه خود هستيم كه متاسفانه عدم شناخت كافي جوانان ما از محتوا و معناي اخلاقي اين گونه موسيقي ، يكي از مهمترين دلايل اين تاثير سوء مي باشد كه بهترين راه براي جلوگيري از اين معضل اجتماعي ، آموزش صحيح و آشنا كردن افراد جامعه با اينگونه موسيقي مي باشد ... »
تاسف‌بارتر اينكه مترجم معتقد است اين نوع موسيقي و ترانه با فرهنگ ما هيچ سنخيتي ندارد و مخرب است اما بايد منتشر شود تا جوانان ما با اين تخريب آشنا شوند !

3- جادوي بي‌خيالي
 

مجموعه ترانه‌هاي رولينگ استون
ميك جگر ـ كيت ريچارد
Mick jeger – kit richard
مترجم: كيوان هنرمند
انتشارات «مس»
راوي لاابالي عشق

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

گروه‌دربه‌درها (Rolling Stones) در سال 1962 شكل گرفت و حالا بعد از چهار دهه از معتبرترين گروه‌هاي پاپ (مردمي) جهان به شمار مي‌رود.
ترانه‌هاي اين گروه، تنوعي باور نكردني دارند. رولينگ استون برخلاف گروه‌هاي معتبر ديگر كه به نوعي تمركز در مضامين ترانه‌ها رسيده‌اند هم در ژانر ترانه‌هاي ساده عاشقانه تجربه‌هاي درخشاني دارند و هم در حوزه‌هاي اجتماعي، فلسفي، عاميانه، كميك و حتي ترانه‌هاي معترض قابل توجه هستند .
با اين همه بافت و زيرساخت فرهنگي ترانه‌هاي رولينگ استون با فرهنگ غني ايراني، فرسنگ‌ها فاصله دارد و انتشار برگردان ترانه‌هاي اين گروه به نفع فرهنگ ما نيست.
با نگاهي اجمالي به مفهوم عشق و اساطير آن درمي‌يابيم كه آنچه رولينگ استون از آن مي‌گويد يك عشق غربي است كه زير ساخت آن را «زنا» تشكيل مي‌دهد.
در اساطير عشق ايراني مي‌توان از «فرهاد» و «شيرين» به عنوان عاشقان با محور «حيا» نام برد و در عشق عرب نيز از «ليلي» و «مجنون» نام برد كه مفهوم عشق «پاك» را تداعي مي‌كند، اما اسطورة عشق غربي‌ها «تريستان» و «ايزوت» است كه بر پايه «زنا» طراحي شده است. «رولينگ استون» در ترانه‌هايش از اين اسطورة غربي بارها مي‌گويد .
ناگفته پيداست كه استقبال غربي‌ها از «رولينگ استون» و نغمه‌هايش امري طبيعي است كه ريشه در فرهنگ‌شان دارد و آنچه مسلم است خطر چنداني آنها را تهديد نمي‌كند، اما «رولينگ استون» يك آفت جدي براي اهالي مشرق زمين است. نخستين بازخورد جدي ترجمه ترانه‌هاي «رولينگ استون» در ايران، خلق ترانه‌هاي غيرمتعارفي نظير «خالي نيست» و «نازنكن» و ... است.
نكته قابل تامل اين كه ترانه‌هاي رولينگ استون، حرفه‌اي، تأثيرگذار است و به همين خاطر به سرعت در دل مخاطبان، جا باز مي‌كند. بنابراين ضروري است كه براي پيشگيري از يك فاجعه فرهنگي، راه حل مناسبي از سوي مديران فرهنگي نظام، انديشيده شود. فراموش نكنيم كه رولينگ استون يا همان «دربه‌درها» راوي لاابالي عشق است. عشقي كه در فرهنگ غني ايراني هيچ جايگاهي ندارد.

عشق از نوع سوم
 

نمونه‌هاي ايراني آثار «رولينگ استون» را در ادبيات فارسي مي‌توان در قرن دهم هجري در اشعار وحشي بافقي جتسجو كرد. مكتب «وقوع» يا بي‌نيازي از معشوق كه منافات چنداني با عشق آتشين ندارد. اما آثار پديد آمده در سال‌هاي اخير كه تحت تأثير مستقيم «رولينگ استون» در ايران سروده شده به هيچ‌وجه هويت ندارد و فاقد اصالت است. در واقع نوعي گستاخي و جسارت غربي است كه وجه اشتراك آن با گويش و منش مشرق زميني ما بسيار ناچيز است.
ترانه‌هاي «رولينگ استون» سرشار از واژه‌هاي ركيك، تحقيرآميز و گاه مستهجن است و صدور مجوز به «جادوي بي‌خيالي» بسيار تامل برانگيز است . «ميك جگر» و «كيت ريچارد» هيچ كلمه‌اي را به ترانه ممنوع‌الورود نكرده‌اند و به صراحت از واژه‌هاي نظير: كثافت، احمق، لجن، خرفت، هرزه، فاحشه، نفهم، عجوزه علاف، خودفروش، لعنتي و... استفاده مي‌كنند .
«رولينگ استون» و ترويج صوفي‌گري
نكته قابل تامل ديگر اين كه گرايش جوانان امروز ايراني به تصوف و شاخه‌هاي آن پيش از آنكه ريشه سنتي داشته باشد به دليل تعليمات خاص گروه‌هاي نظير «رولينگ استون» است. ( البته آنچه كه صوفي‌گري ناميده‌ايم با آنچه كه «رهرو» را به «منزل» مي‌رساند، فرسنگ‌ها فاصله دارد.)
افراط در مصرف مواد مخدر به خصوص حشيش و ماري‌جوانا و قرص‌هاي نشاط‌آور و همچنين استفاده از كلمات ركيك و مستهجن در گفتار از وجوه مشترك «رولينگ استون» و پيروان مسلك تصوف دروغين است.
«رولينگ» مخاطب ايراني را بي‌اختيار به ياد فرقه ملاقيه مي‌اندازد. فرقه‌اي كه با تظاهر به فسق و فجور، سعي مي‌كنند خود را بدتر و پليدتر از آنچه هستند، معرفي كنند تا دچار غرور نشوند. متأسفانه اين هدف به ظاهر مقدس، ابزار ناپاكي دارد كه زير پا گذاشتن شرع و عرف فقط يكي از آنها به شمار مي‌رود.
همچنان در بخشي از ترانه‌هاي اين گروه آمده است :
« .... مهم نيست چه مي‌گويي مهم نيست چه مي‌كني
مثل يك شير تنبلم
مثل يك مار بد ذاتم
پستم مثل سگ مستم مثل بز
شهواني چون خوك عشقي هولناك
... تو مثل آهوي مي‌دوي و من دغل مثل روباه
از ماديان سريع‌تري و من از قاطر قوي‌ترم از خفاش تيره‌تر... »(20)
4- باران نوامبر
گروه: گانزن رُزِز
Genzen rozez

ترانه‌هاي اكسل رُز
 

برگردان: حميد خداپناهي و مهرداد فریدونی
نشر «مس»

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

ترانه‌سراي نفرت و نااميدي
رُز خود را ترانه‌سرا نمي‌داند و معتقد است كه راوي نفرت‌هايي است كه از كودكي تا ميان‌سالي با خود به اين طرف و آن‌طرف مي‌برد. هر چند سبك تلفيقي گروه «گانزن رُزِز» نيازي به ترانه ندارد.
مجموعه به اصطلاح ترانه‌هاي «إكسل» كه در ايران با عنوان «باران نوامبر» با ترجمه حميد خداپناهي و مهرداد فريدوني از سوي انتشارات «مس» به چاپ رسيده مي‌تواند گواه خوبي بر بيگانگي «اكسل» با مفهوم ترانه باشد !

فرار به سوي پوچي
 

«گانزن رُزِز» در اروپا و آمريكا، طرفداران بسياري دارد. هر چند منتقدان و مخالفان اين گروه، افزون‌تر از سينه‌چاكان اين گروه هستند كه به هنجارستيزي‌هايي كه در ترانه‌هاي «اكسل» موج مي‌زند، اعتراض مي‌كنند.
مترجمان «باران نوامبر» در مقدمه كتاب مدعي شده‌اند كه دليل برگردان اين اثر بوده :
« مخاطبان بدانند كه گانزن رزز هم حرف‌هايي براي گفتن دارد كه با فرهنگ ما بيگانه نيست.»
نكته قابل تامل اينكه ترجمه تمامي اين ترانه‌ها نقص دارد و علاوه بر عدم وفاداري به متن از دوگانگي زبان نيز رنج مي‌برد.همچنين بيش از پنجاه درصد اطلاعات مقدمه كتاب، نادرست است.
به نظر مي‌رسد مترجم تمامي اصطلاحات به كار رفته در ترانه‌ها را به صورت تحت‌اللفظي ترجمه كرده است ، ولي با اين حال از ابتذال اشعار و ترانه‌ها كاسته نشده است .

تهييج براي اعتراض
 

«اكسل رز» اعتراض مي‌كند، فرياد مي‌زند و همه را متهم مي‌كند، و قابل تامل اينكه دليل هيچكدام از اعتراض‌هايش را نمي‌داند. «رزز» حتي به طبقه اجتماعي خود نيز اعتراض نمي‌كند. فقط مي‌خواهد معترض باشد و معترض‌پروري كند. به همين خاطر در ترانه‌هاي صد در صد عاشقانه‌اش رگه‌هاي از خشونت بي‌دليل به چشم مي‌خورد.
با اين پيشگفتار بخشي از ترانه «او را دوست مي‌داشتم» از آلبوم «دروغ‌هاي گانزن» را مرور مي‌كنيم.
« ... من او را دوست داشتم ولي بايد او را مي‌كشتم
من او را دوست داشتم آه... آري ولي بايد او را مي‌كشتم
مي‌دانستم كه دلم برايش تنگ مي‌شود پس بايد او را نگه مي‌داشتم
او درست در حياط خلوت من دفن شده است
اوه بله، اوه بله، اوه بله، اوه بله
... او بسيار غُرّولُند مي‌كرد و من از دستش ديوانه مي‌شدم
و اكنون اين‌گونه راحت‌ترم، آري
... او را بايد چند متر زير خاك مي‌گذاشتم
من هنوز مي‌توانم صداي اعتراض او را بشنوم .... »(21)
بي‌ترديد اين كلمات و معاني نمي‌تواند زاييده فكر و فرهنگي سالم باشد و سراينده اين ترانه اگر سايكوتيك حاد نباشد حتماً نوروتيك (در معرض ديوانگي) است. اما متأسفانه اين زهر كشنده با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در ميان جوانان ايراني توزيع مي‌شود !
البته ممكن است كساني چنين شبهه افكني كنند كه مفهوم ترانه در سبك‌هايي نظير متال ، راك و پانك و رپ با ساير ترانه‌ها، تفاوت اساسي دارد و به اصطلاح به جاي شعر (Poem) از نغمه خودماني (Lyric) استفاده مي‌شود، در پاسخ به اين شبهه بايد اين نكته را يادآور شد كه هر «ليريك» ، شايستگي ترجمه و نشر ندارد و استناد به اين واقعيت تنها راهي براي ترجمه و نشر تمامي مضامين غيراخلاقي در آثار كتبي و شفاهي جهان باز مي‌كند .
به عبارتي با اين شبهه‌افكني حتي ترجمه نوشتارهاي غير اخلاقي نيز اشكالي ندارد و مي‌توان با مجوز رسمي، هر پديده غيراخلاقي و حتي غيرانساني را در معرض ديد عموم گذاشت.

5- رقص شيطان
 

گروه متاليكا
ترانه‌سرا : جيمز هتفيلد
James hetfeild
برگردان : سهراب محبي
انتشارات مس

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

با «شياطين» مي‌رقصند
سبك «متاليكا» هرزه‌ترين، شهوت‌آميزترين و غيرانساني‌ترين سبك موسيقي در تمام دنياست. «متاليكا» طرفداران خود را از ميان نوجوانان و جواناني كه با بحران شخصيت دست و پنجه نرم مي‌كنند‏، مي‌يابد!
«عصيان عليه هر چيز» شعار اصلي متاليكاست. «متاليكا» اعتقاد دارد كه تمام انسان‌ها، فرزندان شيطان هستند و براي همين بايد بميرند.
طرفداران متاليكا در ايران كه معمولاً به «متال‌باز»ها شهرت دارند، دوآتشه‌ترين هواداران موسيقي به حساب مي‌آيند. آنها معمولاً مشتريان دائمي مواد مخدّر از جمله حشيش، L.S.D و قرص‌هاي روانگردان هستند.
تا چند سال گذشته بيش از 98 درصد از اين هواداران دوآتشه ، با فرهنگ متال آشنا نبودند و به همين خاطر ترجمه و انتشار كتاب متاليكا در ايران، موجي عظيم پديد آورد و اين كتاب به سرعت به صورت آشكار و پنهان در زيرزمين‌هاي متال، پخش شد.
كتاب «رقص شيطان» يك بمب تخريبي قدرتمند است كه متأسفانه تاكنون در ايران قرباني‌هاي زيادي گرفته است و پس از اين نيز قرباني خواهد گرفت.
در شرايطي كه حتي خوش‌بين‌ترين طرفدار متال، اميدي به ترجمه و انتشار حتي يكي از ترانه‌هاي متال نداشت، با اجراي سياست تساهل و تسامح از سوي مديران ارشاد مجوز «رقص شيطان» صادر شد.
ناشر «رقص شيطان» كه تا تابستان 84 اين اثر را براي هشتمين‌بار در تيراژ زياد به بازار عرضه كرده است‏، در پيشگفتار كتاب نتوانسته خوشحالي خود را پنهان كند . اين ناشر مي‌نويسد:
«....آنچه مرا واداشت تا مجموعه اشعار ترانه‌سرايان عصر حاضر را منتشر كنم، در ابتدا جست‌وجويي بود براي فهم علت علاقة جوانان به اين نوع موسيقي كه تصور مي‌كردم مانند هر «مُد»ي تاريخ مصرفي دارد و مي‌گذرد. ولي بعد متوجه شدم اين علاقه مي‌تواند دلايل ديگري غير از «مُد» داشته باشد. زيرا مي‌ديدم حتي جوانان متعلق به خانواده‌هاي فرهنگي با وجود آشنايي با اصول موسيقي كلاسيك يا اصيل ايراني به اين نوع موسيقي نيز علاقه نشان مي‌دهند.....»(22)
اين ادعا، كذب محض است. كسي كه موسيقي كر كننده و حيواني متال را مي‌شنود، هرگز نمي‌تواند از موسيقي كلاسيك و اصيل لذت ببرد. اي كاش ناشرمدعي توضيح مي‌داد كه مثلاً صداي سه‌تار چه ربطي به گيتار «ديستورِتشن» بدلهجه‌اي دارد كه متاليكا از آن استفاده مي‌كند؟

متاليكا و شيطان‌پرستي
 

تاكنون بسياري از مروّجان موسيقي و كلام متاليكا براي در امان ماندن از فشارهاي حكومتي، كوشيده‌اند تا متاليكا را از اتهام «شيطان‌پرستي» مبرّا كنند، اما اين تلاشي بيهوده بوده كه تا امروز نيز نتيجه‌اي نداده است.
گروه متاليكا به صراحت اعلام كرده كه شيطان‌پرستند و با «خدا» سر ستيز دارند. اين حقيقت تلخ ، حتي در شيوة پوشش آنان در كنسرت‌ها به راحتي قابل مشاهده است.
متأسفانه گروه‌هاي متال باز ايراني كه در تهران و كرج فعاليت وسيعي دارند در دام شيطان پرستي افتاده‌اند و نسل نوجوان را به شدت تهديد مي‌كنند. به نظر مي‌رسد انتشار ترانه‌هاي متال در ايران به اين پديده شوم دامن زده است و در صورت استمرار اين وضعيت، در آينده‌اي نزديك با مشكلي به نام بحران اعتقادي جوانان مواجه مي‌شويم.

دفاع ناشيانه از «رقص شيطان»
 

ناشر در پيشگفتار كتاب اعتراف مي‌كند :
«... مي‌شد با حذف و اضافاتي به زيباتر شدن اشعار ، كمك كرد. ولي آيا استفاده از ترفندهاي ويرايشي و پيرايشي و هَرَس اشعار ـ مثلاً در شعري که مي‌خواهد پوچي و سردي و بي‌روحي اين عصر را نشان دهد ـ باعث دور شدن از اصل محتوي نخواهد شد...»
حال اين سئوال مطرح مي‌شود ، در شرايط فعلي كه جامعة ما ـ به ويژه نسل جوان ـ به نشاط و اميدواري، نياز دارند، نمايش بي‌پرده «پوچي و سردي و بي‌روحي عصر حاضر» چه دردي از ما دواء خواهد كرد ؟
پديدآورندگان رقص شيطان با ادعاهاي واهي نظير مراجعه «جيمز هتفيلد» به يك مركز ترك اعتياد براي ترك الكل و بهبودي نسبي وي!! و همچنين ادعاي «درون‌نگري» متاليكا سعي در تطهير اين گروه دارند، اما به صراحت مي‌توان گفت كه متاليكا لكه‌اي سياه بر دامن موسيقي است كه هيچ‌گاه پاك نخواهد شد.

كلام آخر (رقص شیطان)
 

بايد اذعان داشت كه با چاپ كتاب «رقص شيطان» خواسته يا ناخواسته صفحه حوادث روزنامه‌ها را تلخ‌تر كرده‌ايم:
« ....همه‌اش در دستانم له‌اش كن، خُردش كن
نگاهش‌دار عزيزم ـ نگاهش‌دار خفه شو ـ حالا از من متنفر شو
... فقط مي‌گذارم نفس بكشي هواي من را كه تو دريافت مي‌كني
بعد مي‌بينم كه آيا مي‌گذارم مرا دوست داشته باشي
بُكش ـ بُكش ـ بُكش ـ بُكش ـ بُكش.... »(23)

6- سلاطين فلزي
 

مجموعه ترانه‌هاي «اريك آدامز»
گروه «منووار» MANOWAR
مترجم: فراز بهروز ـ‌ سهيل عبدي
انتشارات « دژ »

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

شاگردان شيطان و ما
 

مترجمان « سلاطين فلزي » در پيشگفتار اين اثر ، ادعاي عجيبي را مطرح كرده‌اند كه بسيار قابل تامل است آنان مدعي شده‌اند :
« اين نوع موسيقي (راك و متال) ‌به همراه متن ترانه‌هايش ، متعلق به نسل جوان جامعه بوده و اكثر نوجوانان و جواناني كه علاقه‌مند به اين سبك هستند ، مي‌خواهند از طريق اين نوع موسيقي انرژي منفعل خود را رها كنند تا سكون انرژي سرشار جواني ، باعث ياس و سرخوردگي آنان نشود و از طرفي متن اعتراض‌آميز و عصيانگرانه ترانه‌هايشان باعث شده كه جوانان ، حرف دل خود را در لابه‌لاي سطور اين اشعار بيابند و اين امر علت به وجود آمدن اين حس همگرايي مي‌شود .... »(24)
براي اين كه صحت و سقم ادعاي آنان را دريابيم به هزار توي ترانه‌هاي « اريك آدامز » ( ‌شيطان‌پرست معروف ) نقبي مي‌زنيم تا « همگرايي » جوانان ايران زمين و شيطان پرستان از نگاه مدعيان آشكارتر شود :
« ... سوختن ، مرگ ، هلاكت توهين كن به دختران و زنان
اين خون به دست آمده دستمزد من است
در زندگي كثيف‌شان هيچكس نمي‌تواند از من بگريزد
سوار بر مرگ سياهم هنگامي كه بوسه زد بر شمشير كينه‌جويي
سرت در كنارت گذاشته مي‌شود تمام زندگي‌ها را گرفتم كه تنها من دانستم
بدني دريده شده با مرگي آرام در انتظار شماست
.... دختران و همسران‌شان را به يغما ببر»(25)
نمونه‌اي از همگرايي « اريك آدامز » و « جوانان ايراني » را با هم خوانديم . به عبارت ديگر« همگرايي » ادعا شده در پيشگفتار « سلاطين فلزي » بيشتر به اين معناست كه فرهنگ ما ، بر پايه خشونت استوار شده است (!) آيا اين ادعايي توهين آميز نيست ؟

7 - روح لاتین
 

مجموعه ترانه‌هاي جنيفر لوپز
Jenifer Lopez
مترجم : وحيد كيان
انتشارات «انديشه عالم»

روح لاتين
 

« جنيفر لوپز » خواننده مشهوري است . رقّاصه‌اي فوق‌ ستاره و بازيگري كه فروش فيلم‌هاي هاليوودي را تضمين مي‌كند . جنيفر ، ترانه هم مي‌نويسد و در آمريكا از محبوبيت قابل توجهي برخوردار است . البته شهرت او از محبوبيتش خيلي بيشتر است . وي در حال حاضر با سومين همسر خود زندگي مي‌كند و در دنياي بازيگري و خوانندگي « مدونا » ـ فوق ستاره آمريكايي ـ را پشت سر گذاشته است .
جنيفر با فرهنگ آمريكايي خود مي‌نويسد ، ميخواند و مي‌رقصد . براساس اطلاعات دريافتي پخش صداي جنيفر لوپز در ايران ممنوع است . رقص‌هايش كه جاي خود دارد . اما كتاب ترانه‌هاي جنيفر لوپز با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در بازار است و ظاهراً فروش خوبي هم دارد !

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

جنيفر ، دختر بد هاليوود
«جنيفر لوپز» شايد مشهورترين هاليوودي باشد اما از خوشنامي بهره چنداني نبرده است . شايعات بسياري دربارة‌ «جنيفر لوپز» مطرح است كه با واقعيت فاصله چنداني ندارد .
بررسي‌هاي كارشناسي نشان مي‌دهد كه ترانه‌هاي «جنيفر لوپز» هيچ عمقي ندارد و تنها در سطح باقي مي‌ماند . البته جنس موسيقي سبك آثار وي (يعني هيپ هاپ) در اين رويكرد سطحي بي‌تأثير نيست .
به نظر مي‌رسد برگردان ترانه‌هاي « جنيفر لوپز » هيچ توجيه هنري و ادبي نداشته و فقط به دليل شهرت بسياراو صورت گرفته است . نكته قابل تامل وفاداري بيش از حد مترجم به متن اصلي است . به اين معنا كه مترجم ، بدون هيچ اشاره‌اي به خاستگاه ترانه‌هاي لوپز ، حتي مقدمه متن اصلي را نيز بي‌هيچ توضيحي به فارسي برگردانده است .
در بخشي از مقدمه آمده است :
« ... بدون شك نسل جديدي از هواداران جنيفر ، با آهنگ‌هاي «بيا صدایمان را بلند كنيم» و « اگر عشق مرا داشتي » همراه شده‌اند .... آن دختر كوچولو به تشويق خانواده و دوستان ، آن ريشه‌ها را سال‌ها پروراند و آبياري كرد تا به اهدافي دست يابد كه اغلب دختران هم سن او خوابش را مي‌ديدند » (26)
مترجم اين اثر كتاب (روح لاتين) را آنقدر شتاب زده راهي بازار كرده كه نام سرايندگان واقعي ترانه‌ها را هم از قلم انداخته است و همه را به نام جنيفر لوپز ثبت كرده است !
مترجم به اين نكته اصرار دارد :
« دختري كه با رقص شروع كرد . تكامل يافت و به بازيگري تبديل شد كه سر‌انجام توانست، آواز بخواند . جنيفر مي‌گويد : با بازي در فيلم‌هاي تلويزيوني و سينمايي و حالا با خوانندگي ، آنچه را مي‌خواستيم ، انجام دادم . با صبر و استقامت ، آرزوها در پشت سرتان قرار مي‌گيرند و مي‌كوشند خود را به شما برسانند ... »(27)

ترویج لاابالي‌گري
 

خوشبختانه مترجم «روح لاتين» ادعاي مترجمان آثار متاليكا ، راك و .... را تكرار نكرده است و مدعي عرفان و فلسفه‌اي خاص در آثار « جنيفر لوپز » نيست .
ترانه‌هاي «جنيفر لوپز» از جنس «رقص» اوست . هدفي جز ترويج لابالي‌گري و بي‌بندوباري را دنبال نمي‌كند .
در بخشي از اين ترانه‌ها آمده است :
« .... حالا روز به شب مي‌رسد و همه چيز خوب پيش مي‌رود
اين دفعه ديگر هيچ جور نمي‌تواني مانع من بشوي
يا روحيه مرا در هم بشكني هر چه بخواهم مال من خواهد شد
امشب خوش خواهم گذراند
چند نفر از دوستان را خبر خواهم كرد چون زندگي‌ را دوست دارم
و امشب ، شب حال خوش است .... » (28)
به عبارت ديگر بايد نوشت كساني كه در ترانه‌هاي « جنيفر لوپز » دنبال فلسفه و يا هر تفكري مي‌گردند ، بي‌ترديد به هيچ نتيجه‌اي نخواهند رسيد . « جنيفر لوپز » حتي از كلمات براي پيچ و تاب بدن استفاده مي‌كند و ديگر هيچ !(29)
نقد و نتیجه گیری
گرچه بیشتر نقدها از ناحیه ادیان بزرگ صورت میپذیرد، ولی بیشترین انتقادات به شیطان پرستی از طرف مسحیان شکل می‌گیرد. در این راستا مباحث سودمندی مطرح هستند.
این ادعا که شیطان پرستی به طور صرف یک دین و فلسفه است در کنار معنای ضد آن تعریف می‌شود که چه چیزی به عنوان ریاکاری، حماقت و خطاهای مسیر اصلی فلسفه‌ها وادیان ضعیف عمل می‌کند. همچنین این مباحث ادراک معنی و طبیعت شیطان یا عبادت او را از ادبیاتی که معمولاً ضد شیطان است شکل گرفته است. بسیاری از شیطان پرستان، شیطان را به عنوان یک نیروی سرکش معرفی می‌کنند. به هرحال آنها ادعا می‌کنند چنین هویتی بر مبنای قبول کردن اینکه شیطان موجودی یا قدرتی افضل است شکل می‌گیرد.حال گفته می‌شود با توجه به اینکه شیطان به عنوان موجودی شناخته می‌شود که با خداوند مخالفت می‌کند، در صورت قبول کردن او به عنوان راهنما، باید با خودش نیز مخالفت کرد. (تناقض)
عالمان مسیحی بر این باورند که نمی‌توان هرگز از شیطان تبعیت نکرد (هیچ کس معصوم نیست) چرا که آنها باور دارند شر انسانی یک تلاش بی فایده برای انجام دادن کارهای خوب است (به طور مثال، برای رستگاری یا کسب امنیت برای خود، حتی با این شرط که به دیگران ضرر رساند). حتی کسانی که از فلسفه خوش پرستی تبعیت می‌کنند، تلاش می‌کنند چیزهایی که به عنوان خوبی فقط برای خودشان شناخته شده‌اند را بدست آورند. این فلسفه دانان ادعا می‌کنند نتیجه این فلسفه اگر با قوانین خداوندگار تطابق نداشته باشند، تنها رنج، سردرگمی، انزوا و ناامیدی به همراه خواهد داشت.
شیطان پرستی یک "سراب فلسفی" و "علم بیان سنگین" است. چرا که گفته می‌شود لاوی در استفاده از لغات تبحر خاصی داشته است. شیطان پرستی یک طلسم کم ژرفای عقلانی از خدای ساخته شده توسط بشر است.
"انسان موجودی اجتماعی است و به انسان‌های دیگر احتیاج دارد". بعضی‌ها عقیده دارند شیطان پرستان درک اشتباهی از استقلال داشته‌اند و آن را به تنهایی تعبیر کرده اند. استقلال می‌تواند شما را قوی تر کند ولی این غیر ممکن است شما به تنهایی خدا باشید. آنها بر این باورند که اگر کسی خود را خدا معرفی کند و ضمن استفاده از لایق دانستن خود، می‌توان به عدم پذیرش حقیقت منجر شود.
یکی از نقدهای کاربردی تر شیطان پرستی اینست که ضمن این که شیطان پرستی معمولاً خود را به عنوان راه نجاتی برای توده‌های تسلیم شده مردم در مقابل دین‌های اصلی معرفی می‌کند، بر شایستگی‌های آنها در بی نیازی از دیگران و انزوا گرایی تاکید می‌کنند و انزوا گرایی می‌تواند به سوء استفاده‌های مختلفی ناشی شود – که معمولاً نیز چنین است. چرا که طبیعت انزواگرایانه شیطان معمولاً در بازخورد جوامع ناکارمد است. و برای جبران این خلأ از قوانین ادیان سنتی استفاده کرده است.
فرقه‌های غیر شیطان پرستانه بسیاری از گروه‌ها به اشتباه به عنوان گروه‌های شیطان پرستی در نظر گرفته می‌شود.به طور کلی دو تعریف برای گروه‌های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد:
هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیر طبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد می‌کنند. و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان می‌نامند. گروه‌هایی که از دین مسحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند.
تعریف دوم، معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه‌ها را شیطان پرست می‌نامند. این بنیاد گرایان بیشتر دین‌های کافر جدید (مثلاً ویکا یا استرو) را با استفاده از این تعریف شیطان پرست می‌نامند. طبق این تعریف به ندرت از دین‌هایی مانند اسلام و یهود و فرقه‌های مسیحیت به عنوان شیطان پرست تعبیر می‌شود.
حرف آخر
کشور ایران به دلیل وجود جوّ معنوی به ظاهر کمتر مورد حمله فرقه شیطان پرستی قرار گرفته است ، لکن این نکته که همواره پیش گیری بهتر از درمان است ما را بر این می دارد که با چشمی باز و دیدی وسیع نسبت به مسائل پیرامون خود عکس العمل نشان دهیم . لذا با شناخت اجمالی از این گروه و نمادهای آنان که امروزه به وفور یافت می شود علی الخصوص در مورد موسیقی های رپ ، راک ، و متال که به منظور سست کردن عقاید جوانان پا به عرصه حضور گذاشتند از نشر آن و استفاده توأم با عدم آگاهی جوانان از نمادها جلوگیری می کنیم .

پي نوشت ها :
 

14. عهد جدید ، مکاشفه ، باب بیستم
15. قوم محزون ص 18 و 20
16. قوم محزون ص 26
17. قوم محزون ص 30
18. قوم محزون ص 32
19. انعام آیه 164
20. جادوی بی خیالی ص 264
21. باران نوامبر ص 92
22. رقص شيطان ص 1
23. رقص شيطان ص356
24. سلاطین فلزی ص 80
25. سلاطين فلزي ص 82 و 84
26. روح لاتین ص 8 و 9
27. روح لاتین ص 10
28. روح لاتین ص 18
29. محمد زارعان / کتب شیطان پرستی / ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر شهرستان اصفهان

منابع:
کتب :
قرآن کریم .
کتاب مقدس
جمعی از مؤلفین (زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی) ، برگزیده تفسیر نمونه ، 1386 .
آدامز(منووار) ، اریک ، سلاطین فلزی، برگردان فراز بهروز،-تهران : پیشتازان 1381 ، دژ .
رز ، اکسل ، باران نوامبر ، معرفی وترانه های گروه گانزن رزِز ، مترجمان حمید خداپناهی ، مهرداد فریدونی ، سعید خسروی ، ویراستار حمید خادمی ،-تهران : مس 1380 .
کیسر ، آندریاس ، کاوالرا ، ایگور ،قوم محزون ، معرفی و ترانه های گروه سپوترا ، ترجمه فردین صیادی ، ویراستار حمید خادمی، تهران : مس 1380 .
جگر ، میک ، ریچارد ، کیت ، جادوی بی خیالی ، ترجمه کیوان هنرمند ، تهران: مس 1380 .
هت فیلد ، جیمز ، رقص شیطان ، معرفی و ترانه های گروه متالیکا ، گردآوری و ترجمه سهراب محبی ، تهران : مس 1384.
هت فیلد ، جیمز ، نابخشوده ، مترجم حبیب گوهری راد ، تهران: دژ 1381
لوپز ، جنیفر ، روح لاتین ، گردآوری و ترجمه وحید کیان ، تهران اندیشه عالم 1382 .
سایت ویکی پدیا
www.apjs.co.uk
www.genuineislam.com
www.csitoloo.com
www.manaviatenovin.com
www.alvadossadegh.ir
و مستندات تصویری صدا و سیما



 


لباس و زيور آلاتي با اين نشان ها را نخريد


لباس و زيور آلاتي با اين نشان ها را نخريد


 

 

نقره ، تيتانيوم ، برنز .... گردنبند ، انگشتر ، گوشواره ... جنوب شهر ، شمال شهر ، همه جا اين زيور آلات عجيب را پشت ويترين مغازه ها و در دست و گردن بعضي جوان ها مي بينيم . ستاره پنج پر ، صليب وارونه ، صليب شکسته و ده ها نماد عجيب غريب ديگر که مدتي است روي لباس ها ، کمربندها ، کلاه ها و آويزها و زيور آلات بدلي جا خوش کرده اند . خيلي از فروشندگان يا کساني که از اين نمادها استفاده مي کنند ، واقعا نمي دانند که اينها جزو نشانه هاي گروه هاي شيطان پرستي اند و به آنها فقط به چشم بدلي جات ساده و ارزان قيمت نگاه مي کنند که باعث جلب توجه ديگران مي شوند . آنها اگر بدانند معناي هر کدام از اين نشانه ها چيست و پشت هر کدام از آنها چه عقايد مخوف و تاريکي وجود دارد ، شايد ديگر هرگز به سمت آنها نروند .

ستاره پنج پر واژگون
 

پنتا گرام يا همان ستاره پنج پر ، علامتي کهن و باستاني است که در طول تاريخ توسط مذاهب و فرقه هاي گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است .
يکي از موارد استفاده اين نماد در مراسم مخفيانه و جادوگري براي احضار ارواح شيطاني است . اين ستاره نشانگر چهار ماده حيات « آب ، آتش ، خاک و باد » و روحي شيطاني است که گرداگرد آنها را احاطه کرده است .
در آيين پرستش جادوگران يوناني پنتاگرام به عنوان جهان کوچک ( بدن انسان ) شناخته مي شد .
اين باور باعث به وجود آمدن احساسي در بين جادوگران مي شد که توسط آن با شيطان ارتباط برقرار مي کردند و براي مقاصد سياه خودشان از نيروي اهريمني اش کمک مي گرفتند .
يکي از جادوگران مشهور در اين زمينه ، جيوردانوبرونو است که درباره سوء استفاده از پنتاگرام در جادوهاي سياه هشدار داده است .
پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلي رسوم پرستش جادوگران به کار مي رود ، ضمن اينکه عامل پديد آمدن رسوم و تشريفات ديگري هم در اديان مختلف شده است .

بافومت
 

يکي ديگر از نمادهاي کثيف شيطان پرستي که در عرفان کابالا (عرفان يهودي ) اهميت خاصي دارد ، بز يا قوچي به نام بافومت است . اين علامت فقط مخصوص شيطان پرستان است و در جواهرات هم بسيار مورد استفاده قرار مي گيرد . سر بافومت معمولا در ميان ستاره پنج پر (پنتاگرام ) طراحي مي شود .
استفاده از بز در نمادهاي شيطان پرستي به خرافات قرون وسطي بر مي گردد که ساحره ها را همواره بزها و بز را نماينده شيطان مي دانستند .

ستاره شش پر
 

هگزاگرام به صورت دو مثلث درون هم نشان داده مي شود . اين سمبل قدمتي بسيار طولاني در جادوگري دارد ؛ خصوصا کساني که ادعا مي کردند از قدرت تاريکي استفاده مي کرده اند با اين نماد سر و کار داشته اند . در بعضي منابع اين نماد را همان ستاره داوود مي دانند که امروزه در وسط پرچم اسرائيل ديده مي شود ولي در بعضي منابع مي گويند اين ستاره ربطي به آن ستاره ندارد .

چشم لوسيفر
 

به اين مي گويند علامت لوسيفر (پادشاه جهنم ) که يکي از سمبل هاي شيطاني است . اگر دقت کنيد زير اين چشم يک قطره اشک مي بينيد که مي گويند نشانه سوگواري شيطان براي آن چيزهايي است که خارج از قدرت و اراده اوست .

چشم شيطان
 

اين چشم را چشم شيطان مي دانند و ادعا مي کنند کنترل جهان را در دست دارد . از اين علامت در غيب گويي ، پيشگويي ، سحر و جادو و نفرين و مصيبت خواستن براي ديگران استفاده مي شود . البته ادعاي ديگري هم که اين سمبل دارد کنترل روح و همه فسادها و انحراف هاست .

ـ زمان هشدار
 

ببينيد ، اين علامت چقدر شباهت دارد به چشم شيطان ، اين علامت البته يک سر و گردن از علائم ديگر بالاتر است .
چون مي گويند مي تواند آنچه را که شما مي بينيد و مي شنويد ، کنترل کند و حقيقت را هم خنثي کند تا آن را به گونه اي ديگر ببينيد .

ـ شاخ ايتاليايي
 

نام ديگر اين علامت ، تک شاخ يا لاپريکان است . ادعا مي شود لاپريکان جن گوچکي است که هر کس آن را گرفتار کند ، گنج هاي نهفته را به دست مي آورد .
اين علامت توسط يک لرد اسکاتلندي ـ ايرلندي معرفي شد . شيطان پرستان ادعا مي کنند اين علامت موجب خوش شانسي و خوشبختي مي شود و همچنين مي تواند قدرت چشم شيطاني را دفع کند .
همچنين آنها ادعا مي کنند شيطان با اين علامت مي تواند از مال شما حفاظت کند .

ـ آنخ
 

در اصل يک سمبل مصري است که ادعا مي شود موجب طول عمر مي شود .
البته گروه هاي شيطان پرست آن را موجب افزايش قدرت شهواني مي دانند .

ـ صليب وارونه
 

اصولا تغيير در شکل صليب هميشه نشان دهنده رد مسيحيت است .
اين سمبل در ميان جواهرات و آويز گردن خيلي استفاده مي شود ؛ خصوصا از سوي خوانندگان گروه هايي که ادعاي شيطان پرستي دارند و روي جلد آلبوم ها هم زياد اين علامت زده مي شود تا وسيله اي براي شناسايي آنها از سوي طرفداران باشد .

ـ زودياک
 

ستاره 12 پري که در مراسم قدرداني از خداي کذب يا همان خداي شيطاني استفاده مي شود .
البته طالع بين ها و آنهايي که ادعاي پيشگويي دارند هم از اين علامت استفاده مي کنند .
بهتر است قبل از خريد لباس به خصوص تي شرت هاي خارجي حواستان باشد که علائم شيطان پرستي روي اين لباس ها نقش نبسته باشند .

ـ ستاره جدي
 

سر بزغاله يا ستاره جدي يا خداي سحر و جادو ؛ علامت جادوگران است و بيشتر در مراسم قرباني استفاده مي شود .
دليل اصلي شيطان پرست ها براي استفاده از اين علامت رد ادعاي مسيحيت است که مي گويند مسيح (ع) است که به خاطر گناه ديگران به صليب کشيده شد .

ـ علامت صلح
 

اگر نگاهي به اين علامت بيندازيد باز هم شکل متغييري از صليب را مي بينيد .
اين شکل البته بر روي سنگ قبر سربازهاي هيتلر هم حک مي شد .

ـ سوسک
 

در اصل يک نماد مصري است و نشانه اي از تناسخ و البته نمادي از شيطان .
اين علامت نشان دهنده داشتن قدرت و حمايت شيطاني است .

ـ اس شيطان
 

اين علامت نشانه ويرانگري است و در دنياي افسانه و اسطوره شناسي اين علامت اسلحه زئوس ( خداي خدايان در اساطير يوناني ) است و نشانه قدرت و برتري بر ديگران .
مي گويند اس اس نازيسم هم از اين سمبل گرفته شد .

ـ صليب شيطان
 

اگر کمي به اين شکل نگاه کنيد علامت سوال برعکسي را مي بينيد .
مي گويند اين علامت مي خواهد قدرت خدا را زير سوال ببرد و درون خودش سه چيز را نهفته دارد : شيطان ، جسميت شيطاني و حمله به کتاب عتيق .
اين سمبل کاملا زير نفوذ تفکر شيطاني است .

ـ 666، FFF
 

عدد 666و FFF ششمين حرف انگليسي که متناظر عدد 666 است ، از نمادهاي شيطان پرستي محسوب مي شوند .
666 علامت انسان و نشانه جاندار ( هيولا) است . اين عدد طبق بخشي از کتاب مکاشفه يوحنا ، عدد شيطان معرفي شده است .
در مکاشفات نوشته شده : « جانور عجيب ديگري ديدم که از زمين بيرون آمد . اين جانور دو شاخ داشت مانند شاخ هاي بره و صداي وحشتناکش مثل صداي اژدها بود . .. بزرگ و کوچک ، فقير و غني ، برده و آزاد را وادار کرد تا علامت مخصوص را روي دست راست يا پيشاني خود بگذارند و هيچ کس نمي توانست شغلي به دست آورد يا چيزي بخرد مگر اينکه علامت مخصوص اين جانور يعني اسم يا عدد او را بر خود داشته باشد . اين خود معمايي است و هر کس با هوش باشد مي تواند عدد جانور را محاسبه کند . اين عدد اسم يک انسان است که مقدار عددي آن به 666 مي رسد . » ( انجيل ، مکاشفات يوحنا/13: 18-11)
خيلي از گروه هاي شيطان پرست از اين عدد به انواع مختلف استفاده مي کنند ؛ مثلا روي جلد آلبوم ها ، تعداد تکثير شده شان و ...

ـ ستاره و ماه
 

اين نشانه تمثيلي از الهه ديانا و ستاره صبح در دين بني اسرائيل است . جادوگرها از اين علامت استفاده مي کنند و شيطان پرست ها هم از اين نشان برخلاف اعتقادات خداپرستان بهره مي گيرند .

ـ آنارشي
 

آنارشي به معناي هرج و مرج و زير پا گذاشتن قوانين است ؛ يعني همان چيزي که خيلي از شيطان پرست ها دنبالش هستند با اين عبارت که « هر خطايي را انجام بده . » راک هاي پانک و هوي متال ها هم از اين نشان استفاده مي کنند .

ـ صليب شکسته يا چرخ خورشيد
 

ما اين علامت را روي لباس و پرچم نازي ها ديده ايم ولي قدمت اين نشانه به خيلي پيشتر از زمان هيتلر بر مي گردد .
صليب شکسته در سنگ نوشته هاي بودايي و رومي و يوناني کهن ديده شده و امروزه مورد استفاده گروه هاي شيطان پرستي قرار مي گيرد . در آيين پرستش خورشيد ، اين علامت نشانه مسير حرکت خورشيد در آسمان است .

ـ شاخ هاي شيطان
 

به جز همه اين علامت ها ، سه علامت ديگر هم وجود دارد که هر کدام به نوعي مي خواهند سمبلي از شيطان باشند که در تصورات قديمي داراي دو شاخ است .

منبع:نشريه همشهري سرنخ، شماره 69


شيطان مجسم

شيطان مجسم


 شيطان مجسم


 
آنتوان لوي ، کسي است که نامش با شيطان پرستي امروزي گره خورده ؛ چرا که او کليساي شيطان را در آمريکا راه اندازي کرده است و بر اساس روايت هاي مختلف ، انسان عجيب و متوهمي بوده است . او کليسايش را با هيچ و پوچ و تنها بر اساس حرف ها و موعظه هايش ساخت و توانست پيروان و فريب خورده اي هم براي خودش دست و پا کند ؛ تا جايي که در زمان مرگش ادعاي داشتن هزار پيرو را داشت ؛ عددي که با وجود تبليغات و هياهوي او و فرقه اش ، چندان هم زياد به نظر نمي رسيد . اما پايه گذار کليساي شيطان سرگذشت عجيب و غريبي دارد که از شدت دروغگويي و اختلالات شخصيتي او حکايت مي کند .
اما آنتوان لوي قبل از اينکه کليساي شيطان را راه بيندازد و اين موعظه هاي عجيب و غريب را بکند که بود و چه چيزي او را به اين سمت و سو کشاند ؟ در اين باره اختلاف نظرهاي زيادي وجود دارد و البته با خودتان فکر نکنيد مثل سرگذشت همه آدم هاي معروف و مشهور . نه ! يکي از دلايل اصلي اين همه روايت هاي متفاوت و عجيب و غير قابل باور درباره زندگي اين شخص در حقيقت خود اوست که دو زندگينامه - بيوگرافي - متفاوت درباره خودش نوشته ؛ انگار که خودش هم درباره زندگي اي که گذرانده شک داشته است . يکي از زندگينامه هايي که آنتوان در سن 44 سالگي و در سال 1974 نوشته « انتقام جويي شيطان » نام دارد . اين نوشته پر است از موارد عجيب و فهرستي از کارهاي او در لباس يک گرگ گمشده . زندگينامه ديگر او « رازهاي زندگي شيطان » است که در سال 1990 نوشته شده ؛ يعني زماني که لوي 60 ساله بوده . اين زندگينامه نوشته اي خيالي است از زبان زني به نام بلانچ بارتر که زماني با آنتوان لوي رابطه نامشروع داشته است . لوي علاوه بر اين دو زندگينامه اي که براي خودش نوشت ، مدام به حرف ها و ادعاهايش در دهه هاي مختلف زندگي اش اضافه مي کرد . جالب اينکه قضيه به همين جا ختم نمي شد و مخالفان لوي هم افسانه ها و افتراها و وقايع عجيب و غريب ديگري را به زندگي او اضافه مي کردند که خواه ناخواه او را عجيب تر از آنچه بود نشان مي داد . آنچه در ادامه مي آيد از ميان همه آن اطلاعاتي انتخاب شده که به نظر نزديک تر به واقعيت زندگي او بوده اند .

کودکي پراز جن وافسانه-
 

آنتوان شاندور لوي در آوريل 1930به دنياآمد .پدر ومادرش اورا«هووارداستانتون لوي » نام گذاشتند . اومتولد ايالت ايلي نويز بود اما در سانفرانسيسکو بزرگ شد . پدرش بنگاه معاملات املاک داشت . آنها خانه اي بزرگ ومجلل درجاي خوبي از شهر داشتند . لوي اين خانه را سال هاي سال داشت واين خانه محلي براي استراحت او بود . شجره نامه خانوادگي که از او وجود دارد مي گويد مادربزرگ او - سسيل لوبا پريمو کولتن - يک کولي اهل ترانسيلوانيا بوده ،کسي که درون کودکي لوي را پرکرده بود از داستان هايي درباره ديوها وجن ها وافسانه هاي پريان .يک داستان محتمل ديگر هم وجود دارد که مي گويد :«کمي بعد از جنگ جهاني دوم عموي آنتوان او را که پسري 15 ساله بوده با خود به آلمان مي برد ؛ به جايي که فيلم هايي درباره مراسم مذهبي شيطان پرستي به نمايش در مي آيد و لوي ادعا مي کند کتاب مراسم رباني شيطان را که درسال 1972 نوشته تحت تاثير اين فضا وفيلم نوشته اما گفته هاي دخترش «زينا »اين حرف لوي را - با ارائه مدارکي ازعدم حضور پدرش در آن زمان در آلمان - نقض مي کند !

-جواني با توهم هاي بي پايان
 

لوي در يک شرايط کاملا معمولي و متوسط يک زندگي آمريکايي بزرگ شد . خانواده او هيچ علاقه اي به خرافات و زندگي غير عادي از خودشان نشان نمي داند واين تنها خود لوي بود که خيلي زود اين گرايش هاي عجيب را پيدا کرد . آنتوان لوي در جواني مدام شغلش را عوض مي کرد . او زماني را به کارهاي هنري مي گذراند مثل موسيقي و عکا سي وحتي مدتي به هيپنوتيزم و کارکردن روي پديده هاي روحي مشغول شد . اما حقيقت اين است که لوي هميشه درباره گذشته اش و حتي شغل هايي هم که داشته اغراق مي کرد .تاجايي که شايد در منابع ديگري درباره او بخوانيد که حتي در سير ک هم کار مي کرده يا عکاس جنايي بوده و .... لوي مي گويد در سال 1947 - وقتي تنها 17 سال داشته - از خانه فرار مي کند و به سيرک معروف « سلايدبتي » که کار اصلي شان تربيت شير بوده مي پيوندد ؛ چيزي که هيچ وقت به تاييد نرسيد و حتي در آرشيوهاي اين مربي معروف شيرها ديده نشد که از پسري 17 ساله نام برده شود که در سيرک کار مي کرده . حتي کار کردن در اداره پليس را هم که او ادعا مي کند مربوط به سالهاي 1950 بوده ، هيچ مدرکي تاييد نمي کند و تمام اين حرف ها دروغ و داستان پردازي بوده است . اما يک حقيقت تاييد شده در اين ميان وجود دارد و آن هم اين است که او يک موزيسين شناخته شده بوده ؛ اما هيچ وقت اين کار را جدي نگرفت . لوي ياد گيري موسيقي را از پنج سالگي شروع کرد ؛ در 15 سالگي مدرسه را به خاطر نواختن ساز « اوبوا » به همراه ارکستر سانفرانسيسکو بالت ترک کرد . آنتوان جوان ترين عضو اين گروه بود و باز هم جالب است بدانيم اين هم ادعايي بيش نيست ؛ چرا که دخترش ( زينا ) باز هم با ياد آوري تاريخ مي گويد که در آن زمان اصلا چنين ارکستري وجود نداشت ! يک قصه ديگر هم هست که مي گويد او در سال 1948 نوازنده ارگ بوده آن هم در تئاتر مايان بورلسکو لس آنجلس ؛ جايي که او بازيگر مورد علاقه اش - مرلين مونرو _ را مي بيند ؛ لوي ادعاي داشتن يادگارهاي متعددي از مرلين مونرو دارد که اين قضيه را هم همسرش رد مي کند .

- حلقه جادوگري تشکيل مي شود
 

زماني که اين آقاي توهم با کارول - همسر اولش - ازدواج مي کند ، کسب و کار درست و حسابي اي نداشته و در يک کافه نوازندگي مي کرده ؛ براي نزديک به 30 دلار در هفته به علاوه پول چاي . تا جايي که شواهد نسبتا واقعي نشان مي دهند اين تنها کار ثابت آقاي کليساي شيطان در اين سال ها بوده . زندگي و سرگذشت اوليه لوي نشان مي دهد او هميشه به دنبال رمز و راز و وهم و خيال بوده و نمي خواسته ساکت و آرام و بي حاشيه باشد و هميشه نقشي عجيب را بازي کند ؛ در لوي يک جاه طلبي اهريمني بي حد و حصر وجود داشت . تا اينکه در سال 1950 او يک گروه جادوگري به نام « حلقه جادو » را راه اندازي کرد ؛ البته امکان دارد که اوايل اين گروه تنها يک عضو داشته و آن هم لوي بوده . اعضاي حلقه جادو در زيرزمين خانه يک فيلمساز به نام کنت انگر جمع مي شدند ؛ کسي که يک آرشيو از فيلم هاي شيطاني داشت . لوي در اين زيرزمين درباره جادوگرهاي قديمي و نهضت جديد جادوگري در انگلستان زير نظر جرالدگاردنر سخنراني مي کرد . البته «حلقه جادو» بيشتر يک گروه اجتماعي کوچک مخفي بود تا يک شبکه جدي جادوگري ؛ ولي چيزي نگذشت که اين گروه آرام تبديل شد به يک گروه کثيف و سياه جادوگري و اين همان چيزي بود که لوي از دنيا مي خواست ؛ مخفيکاري و رمز و راز !

ـ اسقف کليسا ي شيطان
 

اواسط سال 1960 بود ؛ يعني سال هايي که به نوعي انفجار آزادي در غرب محسوب مي شد و اين انفجار سهمي را هم نصيب لوي کرد . او با استفاده از اين اوضاع توانست عقايد شخصي اش را درباره جادو و جادوگري ابراز کند و حتي از همين راه سر و ساماني به زندگي اش بدهد که از نظر مادي وضعيت مطلوبي نداشت . لوي که سال ها بود زندگي خود و همسرش را با نوازندگي و اقامت مجاني در خانه پدري مي گذراند با استفاده از تئوي هايش در « حلقه جادوگري » و برگزاري کارگاه هاي گروهي جادو در خانه اش توانست درآمدش را خيلي بالا ببرد . تا اين زمان فعاليت هاي لوي به صورت شخصي و گروهي دنبال مي شد و جنبه شناخته شده اي براي همه نداشت تا اينکه در تابستان 1966 يک روزنامه پرده از فعاليت هاي لوي برداشت و جالب اين بود که او را تحت عنوان » پدر کليساي شيطاني » معرفي کرد ؛ نامي که گمان مي رود اساس و پايه ايده شيطان پرستي را گذاشت ؛ چيزي که تا آن زمان شايد خود لوي هم به آن فکر نکرده بود . شايد همين لقب ، باعث شد که آنتوان لوي کليساي شخصي اش را در 30 آوريل 1966 افتتاح کرده و خودش را هم به عنوان اسقف اعظم کليسا معرفي کند . يک روايت ديگر هم مي گويد لوي مجبور بوده خودش را به عنوان پدر اعظم کليسا معرفي کند چون نتوانسته کسي را پيدا کند که بتواند شعائر مذهبي و ترسناک را در کليسا اجرا کند .

ـ انجيل سياه
 

اما بمبي که با انفجارش خيلي ها را متوجه کليساي شيطان و آنتوان لوي کرد . در دو مرحله عمل کرد ؛ اولين مرحله زماني بود که يکي از شخصيت هاي طراز اول جامعه با يک روزنامه نگار در اين محل با هم ازدواج کردند ـ جوديت کيس و جوروزنتال ـ و مرحله بعدي مراسم غسل تعميد شيطاني دختر لوي بود . زينا که آن زمان سه سال و نيمه بود در اين کليسا غسل شد . از روابط خيالي و البته گاه واقعي که آنتوان لوي آنها را مدعي مي شد که بگذريم ، مي رسيم به انجيل شيطاني او ! کتاب لوي به چهار قسمت بر مبناي چهار عنصر حياتي بنا شده بود : « آب و باد و آتش و خاک .» بعضي ها البته مي گويند لوي اين کتاب را از روي کتابي به نام « قدرت ، حقيقت دارد » نوشته « راگنار ردبرد » در سال 1896 نوشته و به نوعي سرقت ادبي کرده ؛ اما دخترش زينا که بيشتر مواقع ادعاهاي پدرش را زير سوال مي برد ، اين موضوع را رد مي کند و مي گويد : « من نمي توانم اين دو کتاب را با هم مقايسه کنم چون اصلا کتابي را که شما مي گوييد تا به حال نديده ام . » زندگي و کارهايي که لوي در اين سال ها انجام داده نشان مي دهد بيشترين لذت او از همه اين حرف ها و کارها و ادعاهاي عجيب و غريب و دفاع از شيطان براي اين بوده که لوي مي خواسته خودش را هر چه بيشتر به معرض نمايش خصوصا در رسانه ها بگذارد ؛ مثلا در يکي از مصاحبه هايي که با منتقد معروف ـ جري کارول ـ بعد از يک شام در سال 1986 انجام داده در مقابل سوال او « آيا واقعا به کارها و گفته هايش اعتقاد دارد ؟ » تنها شانه هايش را بالا مي اندازد و مي گويد : « اين فقط يک نوع زندگي است . » البته اين را هم اضافه کنيم که لوي بيشتر مواقع با خبرنگارها و در مصاحبه هايش سر اين موضوع که طرفدارانش يک عده احمق گول خورده هستند ؛ درگير مي شده !

ـ مکتب شيطان
 

از سال هاي آغازين اين فرقه که گذشت ، لوي به اين فکر افتاد که به فعاليت هايشان چهره اي مجاز بدهد ؛ چرا که تا پيش از اين گروهشان در بين مردم يا بدنام بود يا پذيرفته نشده . لوي براي گرفتن اين مجوز شروع کرد به تبليغ اين تفکر توسط طرفدارانش که « بايد از رسم و رسوم هاي اخلاقي و هر چيزي که آزادي ما را مي گيرد رها شد . » نقطه تمرکز آنها هم بيشتر روي مسائل جنسي بود تا جايي که مي گفتند : « ما نبايد از کارهاي غير عرف و غير اخلاقي جنسيمان خجالت بکشيم بلکه اين ديگران هستند که بايد دست از موعظه و سرکوفت بردارند . » لوي مي گفت : « ما هر آنچه از دنيا مي خواهيم بايد به دست بياوريم حتي شده با حيله و زور !» ظاهرا خودش هم باورش شده بود که با آزاد گذاشتن خواسته هاي تجاوز کارانه روحي هر فرد مي توان به يک آزادي مطلق رسيد . در اصل لوي شيطان را به عنوان يک اغواگر انسان نمي ديد بلکه از نظر او شيطان يک راه ميان بر براي رسيدن به خواسته ها و هوس هاي شخصي بود و در اصل اين شيطان بود که خدمتگزاري آنها را مي کرد . « کليساي شيطان » هم در اصل تبديل شد به يک شغل خانوادگي براي لوي ها ؛ براي آنتوان لوي ؛ همسر دومش و دو دخترش که يکي از همسر اولش بود و ديگري از همسر دومش . لوي سه دهه از زندگي اش را صرف اين مکان کرد . او مصاحبه هاي بسيار زيادي را طي اين سال ها انجام داد . او تنها محض سرگرمي موسيقي را دنبال کرد و اغلب از پنجره خانه سياهش نواي ارگي سوزناک شنيده مي شد . آنتوان لوي چندين آلبوم موسيقي هم منتشر کرد که نام يکي از آنها بود : « شيطان جشن مي گيرد .» او همچنين نوشتن کتاب درباره شيطان را هيچ وقت ترک نکرد ؛ تا جايي که امروز پنج کتاب در اين باره دارد که مهم ترين آنها « انجيل شيطاني » و « شعائر مذهبي شيطاني » است . آنتوان دو کتاب هم به نام « يادداشت هاي شيطان » و « جادوي شيطان » دارد . سرانجام آنتوان لوي ـ مرد سياهپوش با سر تراشيده و ذهني پر از توهم و خيال و جادو ـ در اکتبر سال 1997 در 67 سالگي به انتهاي خط زندگي کثيفش رسيد ؛ علت مرگش را حمله قلبي اعلام کردند . خانواده اش اما زمان مرگ او را عمدا دو روز بعد اعلام کردند ؛ يعني در آخرين شب ماه اکتبر که جشن معروف هالوين برگزار مي شود . جسد او سوزانده و خاکسترش بين هواداران ساده لوحش تقسيم شد .
منبع:نشريه همشهري سرنخ، شماره 69

شيطان روي پرده سينما

شيطان روي پرده سينما
شيطان روي پرده سينما


 




 
در فيلم هاي شيطان پرستي ، ترس همراه نوعي تعليق وجود دارد که نفس بيننده را بند مي آورد . اگر تا به حال فيلم هايي با موضوع شيطان پرستي ديده باشيد متوجه شده ايد که کارگردان و بازيگران اين نوع فيلم ها قصد دارند با نشان دادن وجود شيطان روي زمين به شکلي نمادين به جنگ خير و شر بروند . اين نوع داستان ها با حس هيجاني که منتقل مي کنند معمولا پربيننده هستند .بين کارگردان هايي که درباره شيطان پرستي فيلم ساخته اند ، رومن پولانسکي از همه مشهورتر است .

بچه رزماري /رومن پولانسکي
 

داستان فيلم « بچه رزماري » درباره زن و شوهر جواني است که با برنامه شوم همسايه هاي شيطان پرستشان قرار است فرزندي از شيطان را به دنيا بياورند . « بچه رزماري » يکي از مطرح ترين فيلم هاي تاريخ سينماست که به جرات مي توان گفت جدي ترين فيلمي بود که موضوع شيطان و شيطان پرستي را پيش کشيد .

اين فيلم يک حادثه عجيب در دنياي فيلمسازي بود و با گذشت نزديک به 50سال از ساخت آن هنوز هم جزء بهترين فيلم هاي اين زمينه است . با اينکه پولانسکي هم همين نظر را درباره فيلمش دارد اما يک اتفاق تلخ و غير منتظره در نهم آگوست 1969 « رزماري » را به تلخ ترين فيلم پولانسکي تبديل کرد .
شارون تيت بازيگر تازه کاري بود که بعد از آمدن به هاليوود با رومن که کارگردان شناخته شده اي بود ازدواج کرد . زماني که رومن در لندن به سر مي برد ، شارون که ماه آخر بارداريش را مي گذراند در خانه اش در بورلي هيلز لس آنجلس مشغول استراحت بود که عده اي به آنجا حمله کردند و او و مهمانانش را به فحيع ترين شکل با بيش از 100 ضربه چاقو به قتل رساندند ، بعد طنابي دور گردنش انداختند .
بعد از اين اتفاق رسانه ها قتل شارون را به فيلم بچه رزماري و موضوع شيطان پرستي ربط دادند ؛ تا اينکه پليس قضائي سه زن و يک مرد را به همراه چارلز منسون ( رئيس گروه ) دستگير و محاکمه کردند . چارلز منسون که گرايش شيطان پرستي داشت بعد از يک سال در تاريخ 24 جولاي 1970 در حالي که با چاقو پيشاني اش را به شکل x بريده بود وارد دادگاه شد و گفت : « من براي جهان شما يک x هستم و با هيچ دادگاهي نمي توانيد مرا بشناسيد . »
منسون و چهار همدستش در دادگاه عالي کاليفرنيا به اعدام محکوم شدند اما زماني که لايحه لغو مجازات اعدام تاييد شد آنها به خاطر جنايت هاي بي شماري که انجام داده بودند به زندان ابد محکوم شدند و هنوز هم در زندان بسر مي برند .
فيلم بچه رزماري با اينکه فيلم خاطره انگيزي بود اما شيريني هاي جوايزي که اين فيلم گرفت تا آخر عمر به کام پولانسکي تلخ است . ماموران سر صحنه قتل شارون تيت هستند .

فرشته سقوط کرده /گريگوري هابليت
 

« فرشته سقوط کرده » يک فيلم ترسناک ـ معمايي است که در سال 1989 ساخته شد . کارآگاه جان هابز اصلي ترين شخصيت فيلم است . او مسوول بررسي و رسيدگي به پرونده يک قاتل زنجيره اي به اسم ادگار ريس است و در تحقيقاتش متوجه مي شود ماجراي اين قتل ها به پرونده پليسي که 30 سال قبل خودکشي کرده است مربوط مي شود . او از طريق بازجويي از دختر آن پليس و کتاب هايي که پيدا مي کند متوجه وجود شيطاني به اسم عزازل مي شود که در جسم انسان ها حلول مي کند و دست به جنايت مي زند .

تا ده دقيقه اول فيلم چيزي شما را بهت زده نمي کند اما همين طور که پيش مي رويد اتفاقاتي مي افتد که باورش سخت است ، اين فيلم براي طرفداران دنزل واشنگتن يک نقش آفريني ناب از اين بازيگر است .
فيلمنامه اين فيلم را نيکلاس کازان ـ فرزند کارگردان معروف اليا کازان ـ نوشته است که خيلي از منتقدان معتقد بودند او با سابقه اي که پدرش در زمينه فيلمسازي دارد مي توانست خيلي بهتر از اينها عمل کند. صحنه هاي واقعي اين فيلم که در زندان تصوير برداري شده در يک زندان واقعي به اسم هولمس بورگ در شمال شرقي فيلادلفياست که بيشتر از صد سال داير بود . اين زندان در سال 1996 بسته شد .
بازيگران : دنزل واشنگتن ، جان گودمن ، دانلد ساترلند ، امبت داويتس ، جيمز گاندولفيني ، الياس کوئتاس ، رابرت جوي و مايکل ج پاگان.

طالع نحس / جان مور ، ريچارد دونر
 

« طالع نحس » در ژانر وحشت و موضوع شيطان پرستي همان شهرتي را دارد که « جن گير » داشت . اين فيلم که اولين نسخه اش در سال 1976 به کارگرداني ريچارد دانر ساخته شد ، درباره کودکي است که رفتاري شيطاني دارد . اين فيلم با تاکيد کارگردانش روي عدد 666 که نمادي از شيطان است در تاريخ 6/6/1976 در آمريکا و کشورهاي ديگر به اکران عمومي درآمد .

رابرت تورن که معاون سفير آمريکا در کشور ايتالياست بعد از مرگ نوزادش تصميم مي گيرد به خاطر بالا بردن روحيه همسرش کاترين ، پسر بچه اي را که در بيمارستان مادرش را از دست داده به فرزندي قبول کند .او پنج سال بعد از بلايي که پسر نامتعادلش سر يک کشيش بيچاره مي آورد متوجه مي شود بچه اش همان نوزاد شيطان صفتي است که مدتي قبل همه درباره اش حرف مي زدند و مي گفتند بايد کشته شود . ديمين پسر بچه عجيبي است که به گفته کشيش اصلا از انسان زاده نشده و ماهيتي شيطاني دارد ؛ هر کس که با او مشکلي داشته باشد به طرز مشکوکي کشته مي شود . در نسخه دوم فيلم ، ديمين را مي بينيم که به پسر نوجواني تبديل شده که تحت سرپرستي عمو سام است . او از معلم مدرسه اش مي شنود که قدرت عجيبي دارد ومأموريت هاي زيادي به عهده اش است . او عدد 666 را در فرق سرش پيدا مي کند و دست به خودکشي مي زند ...
بازيگران : ليوشريبر ، جوليا استيلز ، ميافارو ، ديويد تويلس ، ديويد وارنر ، گرگوري پيک ، لي رميک ، پاتريک تراگتون و ...

وکيل مدافع شيطان / تيلور هکفورد
 

وکيل مدافع شيطان در سال 1997 بر اساس رماني از اندرو نيدرمن ، نويسنده نيويورکي ساخته شده است . اين فيلم داستان مردي به اسم کوين بومن است که به طور ناخواسته وکيل مدافع شيطان مي شود و همان اول راه همسرش مري را از دست مي دهد .

مردي به اسم جان ميلتون که خودش يک شيطان مجسم است به او پيشنهاد همکاري مي دهد و اين آغاز همراهي اين وکيل جوان با شيطان است .
بازيگران : کيانو ريوز ، آل پاچينو ، چارليز ترون ، جفري جونز ، کنين نيلسن و ...

خانه شيطان /تي وست
 

اسم « خانه شيطان » اولين بار در سال 1996 روي فيلمي از جورج مليس گذاشته شد . فيلمي که او ساخت درباره وجود شيطان در يک شهر کوچک بود . به فاصله 13 سال براي دومين بار تي وست شروع به نوشتن فيلمنامه اي با همين نام کرد و بعد از مدتي آن را ساخت . داستان اين فيلم به 30 سال قبل بر مي گردد که دختر جواني به سم سامانتا هيوز دنبال يک کار نيمه وقت مي گردد تا هم به درسش برسد و همه زندگي اش را تامين کند . سامانتا تصميم مي گيرد در خانه اي نگهداري از کودکي را بر عهده بگيرد . براي همين با يکي از دوستانش به خانه اي بزرگ و قديمي مي رود که کيلومترها از شهر فاصله دارد . زماني که آنها به خانه مي رسند ماه گرفتگي اتفاق مي افتد . او صاحبخانه مخوفي دارد که راز بزرگي در سينه اش است . خيلي ها اعتقاد دارند که اين فيلم از روي يک ماجراي واقعي ساخته شده است اما مطبوعات در اين باره هنوز خبر رسمي اي منتشر نکرده اند . يکي از خدمه هاي محلي که در اين فيلم نقش سياهي لشکر را بازي مي کرد مورد حمله قرار گرفت و گلوله يک هفت تير به اشتباه به سمت او نشانه رفت .
بازيگران : ژاکلين دوناهو ، تام نانون ، ماري ونرونو ، گريتا گروينگ ، آج بوئن و ...

دروازه نهم / رومن پولانسکي
 

همان طور که گفتيم رومن پولانسکي بيشتر از بقيه همکارانش به موضوع شيطان پرستي پرداخته است که يکي از اصلي ترين آنها همان « بچه رزماري » است . خيلي ها فکر مي کردند بعد از مرگ شارون تيت او ديگر سمت ساخت اين نوع فيلم ها نرود اما اين اتفاق نيفتاد و « دروازه نهم » به کارگرداني رومن در سال 1999 با موضوع شيطان پرستي به اکران عمومي درآمد .

دين کارسو يکي از دلالان معروف کتاب هاي ناياب است که نسخه اي از « دروازه نهم پادشاهي تاريکي ها » توسط يکي از مشتريان ثروتمندش به اسم بالکان به دست او مي رسد و قرار مي شود او دو نسخه ديگر از کتاب را برايش پيدا کند . بعد از کمي تحقيق مشخص مي شود نويسنده اين کتاب به جرم نگارش آن در آتش سوزانده شده ، دو نسخه ديگر کتاب هم در پرتغال نزد ويکتور فارگاس و در فرانسه نزد زني به اسم کسلر است .
بعد از کشته شدن يکي از همکاران کسلر ، دين متوجه مي شود اين سه کتاب زماني که در کنار هم قرار مي گيرند مثل اين است که شيطان حلول مي کند و دست به کارهاي خطرناک مي زند .البته اتفاقات ناگواري در ادامه اين فيلم رخ مي دهد که اشاره مستقيمي به مسائل شيطان مثل عدد 666 دارد .
خط اصلي داستان درباره شيطان پرستاني است که تلاش مي کنند به قلمرو شيطان دست پيدا کنند . رومن داستان اين فيلم را از روي کتابي به قلم آرتور پرز رورت نويسنده و روزنامه نگار اسپانيايي نوشته است .
بازيگران : جاني دپ ، لنا آلين ، امانوئل سينيه ، جک تايلور ، توني آموني ، فرانک لانگا و ...

شيطان هاي ايراني
 

علاوه بر فيلم هاي خارجي ، در نمونه هاي داخلي هم چندين بار شيطان به تصوير کشيده شده است . در سکانس هاي متعددي از فيلم ها و سريال هاي وطني به شيطان و احاطه هاي که او ممکن است به انسان پيدا کند اشاره شده است ؛ اما چند سريال ساخته شدند که شيطان در آنها به معناي واقعي به تصوير کشيده شد . کارگردان اين سريال سعي کرده با نشان دادن چهره شيطان و کارهايي که او انجام مي دهد در معرض خطر بودن انسان براي نزديک شدن به گناهان شيطاني را خيلي واضح به تصوير بکشد .

او يک فرشته بود / عليرضا افخمي
 

يکي از اولين دفعاتي که ما تصوير يک شيطان مجسم و بدجنس را در تلويزيون شاهد بوديم به سال ها قبل باز مي گردد ؛ زماني که بهاره افشاري اولين حضور جدي اش در تلويزيون را با يک نقش خاص که ريسک بالايي داشت تجربه کرد . عليرضا افخمي با به تصوير کشيدن شخصيت فرشته توانست سايه سنگين شيطان در زندگي يک سري آدم را نشان بدهد . « او يک فرشته بود » ماه رمضان سال ها قبل از شبکه دو با فيلمنامه اي از عليرضا کاظمي پور روي آنتن رفت و توانست مخاطبان بي شماري را جذب کند ؛ هر چند اين سريال ضعف هاي ساختاري داشت اما در مقايسه با سريال هايي که در اين زمينه ساخته شده اند خوب از آب درآمده بود . بهزاد طاهري به طور تصادفي با دختري به اسم فرشته برخورد مي کند که حال مساعدي ندارد . بهزاد که خانواده متديني دارد او را به خانه اش مي برد شايد بتواند کمکي کرده باشد . فرشته با رفتارهاي زننده و عجيبي که دارد آرامش خانواده طاهري را به هم مي زند و تا جايي پيش مي رود که نزديک است بهزاد و همسرش رعنا از يکديگر جدا شوند . يکي از مشخصه هايي که فرشته داشت ، نگاه شيطاني و بد ذاتي بود که به ديگران مي انداخت ؛مثل زماني که سعي کرد با نگاهش مادر بهزاد را از پاي در بياورد و اين کار را هم انجام داد .

بازيگران ؛ حسن جوهرچي ، بهاره افشار ، مريم کاوياني ، مرتضي ضرابي ، رضا توکلي ، فاطمه غلامي ، ايليا شهيدي فر ، ثريا قاسمي

- اغما/ سيروس مقدم
 

نشان دادن شيطان راه و روش هاي خاص خودش را دارد . سيروس مقدم ماه رمضان سه سال قبل سعي کرد شيطاني به اسم الياس را به تصوير بکشد که در روح جراحي به نام طه پژوهان نفوذ مي کند ومديريت تمام کارهايش را برعهده مي گيرد . دکتر طه پژوهان پزشک فوق تخصص مغز و اعصاب است که به دليل جراحي هاي موفقيت آميزش روي رزمندگان در جبهه ها به پنجه طلا معروف بود . بعد از مرگ همسرش با دوست قديمي اش الياس در خانه ويلايي زندگي مي کند . اين سريال که از شبکه اول روي آنتن رفت شيطان را آن قدر بديهي نشان مي داد که گاهي مخاطب به خنده مي افتاد . شيطان در همه کارهاي دکتر دخالت مي کرد . زندگي شخصي اش را کنترل مي کرد ، دستور مي داد که کدام بيمارش زنده بماند و بدون اينکه گوشي تلفن همراهي داشته باشد با ديگران تماس مي گرفت ... اين سريال هم در زمان پخش مثل سريال « او يک فرشته » جنجالي و پر مخاطب بود و حاشيه هاي زيادي به دنبال داشت . بازيگران : امين تارخ ، نفيسه روشن ، ايرج نوذري ، لعيا زنگنه ، حامد کميلي و ناصر ممدوح . منبع:نشريه همشهري سرنخ، شماره 69



سالروز ولادت حضرت ابوالفضل(عليه السلام)

ضرت ابوالفضل العباس نخستين فرزند از ازدواج حضرت امير المؤمنين على(عليه السلام) و ام البنين بود ايشان در روز چهارم شعبان سال 26 هجرى در مدينه چشم به جهان گشودند.

ماجراى ازدواج على(عليه السلام) با ام البنين

قضيه ازدوادج مادر مكرمه اش ام البنين با حضرت على(عليه السلام) بدين گونه بود كه پس از شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) على(عليه السلام) برادرش عقيل كه در علم نسب شناسى آگاهى كامل داشت و قبايل و خصلت هاى اخلاقى و روحى انها آشنا بود را به حضور طلبيد و از وى خواست كه براى آن حضرت همسرى شايسته و از قبيله اى كه اجدادش از شجاعان و دلير مردان باشند پيدا كند تا ثمره ازدواجشان فرزندانى شجاع و رشيد باشند پس از مدتى عقيل زنى از طايفه بنى كلاب را به حضرت معرفى كرد كه داراى آن ويژگى ها بود نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بود و نياكانش همه از دليرمردان بودند. حضرت با وى ازدواج نمود و او نيز وظيفه مادرى و سر پرستى براى فرزندان حضرت زهرا(عليها السلام) را به عهده گرفت و آنان را چون فرزندان خود بلكه بيشتر از فرزندانش دوست مى داشت گويند وقتى وى را فاطمه صدا مى زدند وى گفت مرا فاطمه صدا نكنيد زيرا فرزندان با شنيدن نام فاطمه به ياد غم هاى مادرشان مى افتند و ناراحت مى شوند بلكه مرا خادم خود بناميد. و حضرت على(عليه السلام) ولى را ام البنين يعنى مادر پسران ناميد و به اين نام شهرت يافت.

تولد حضرت عباس

حضرت ابوالفضل نخستين فرزند از چنين بانوى با معرفت و حق شناسى بود تولد وى، خانه على(عليه السلام) و دل مولا را غرق نور و سرور ساخت وقتى كه به دنيا آمد حضرت على(عليه السلام) در گوش او اذان و اقامه گفت نام خدا و رسول خدا را بر گوش وى خواند و نام او را عباس قرار داد.

با آن كه اين نوزاد بسيار خوش منظر و زيبا بود به طورى كه وى را قمر بنى هاشم ناميده اند و به ماه شب چهارده تشبيه نموده اند و حضرت وى را به نام عباس نام نهاد و آن به اين علت بود كه عباس هم به معناى شير شرزه و خشمگين است و هم به معناى عبوس و چهره گرفته زيرا كه ايشان نسبت به ظالمان چهره اى خشمگين داشتند.

در روز هفتم تولدش گوسفندى را به عنوان عقيقه ذبح كردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند.

با آن كه هنگام تولد پدر خوشحالى مى كند، حضرت گاهى قنداقه عباس خردسال را در آغوش مى گرفت و آستين دست هاى كوچك او را بالا مى زد و بر بازوان او بوسه مى زد و اشك مى ريخت حضرت در پاسخ ام البنين نسبت به اين كار فرمود اين دست ها براى كمك و يارى به برادرش حسين قطع خواهد شد.

حضرت عباس در خانه على(عليه السلام) و در دامان مادر با ايمان وفادارش و در كنار امام حسين رشد كرد و درس هاى بزرگ انسانيت صداقت و اخلاق را فرا گرفت تربيت خاص امام على(عليه السلام) بى شك در شكل دادن به شخصيت فكرى و روحى اين نوجوان سهم عمده اى داشت روزى حضرت على(عليه السلام) عباس خردسال خود را نشاده بود و حضرت زينب(عليها السلام) هم حضور داشت امام به اين كودك عزيز گفت به بگو يك عباس گفت يك فرمود بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت شرم دارم با زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ام دو بگويم حضرت از معرفت اين فرزند خوشحال شد و پيشانى عباس را بوسيد.

شجاعت و شهامت عباس

دلاورى هاى اين نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگ هاى آن حضرت با مخالفين نمودار بود كه برخى جلوه هايى از شجاعت اين نوجوان را در جنگ صفين در تاريخ ثبت كرده اند. گويند: در يكى از روزهاى نبرد صفين نوجوانى از سپاه على(عليه السلام) بيرون امد كه نقاب بر چهره داشت و از حركات او نشانه هاى شجاعت، هيبت و قدرت هويدا بود از سپاه شام كسى جرأت نكرد به ميدان بيايد معاويه يكى از مردان سپاه خود به نام ابى شقاء كه دلاورى نام آور بود را گفت به جنگ اين جوان برو وى گفت اى امير شأن بالاتر از آن است كه جنگ وى بروم بلكه من هفت پسر دارم و يكى از آنها را مى فرستم تا او را از پاى درآورد وى يكى از پسرانش را فرستاد كه از پاى درآمد پسر بعدى اش را فرستاد كه او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا اين كه هر هفت پسر در نبرد با او كشته شدند و در اين هنگام پدر خود به ميدان كارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتى چند ابن شعثاء نيز بمانند فرزندانش به هلاكت رسيد كه اين موجب تعجب حاضران شد حضرت على(عليه السلام) وى را فرا خواند و نقاب از چهره اش برداشت و پيشانى اش را بوسيد و در اين هنگام همگان ديدند كه اين نوچوان عباس بن على قمر بنى هاشم است.

و همچنين نقل كرده اند در جنگ صفين هنگامى كه سپاه معاويه بر آب مسلط بودند و سپاه اسلام در تشنگى به سر مى برد جمعى را در ركاب امام حسين(عليه السلام) فرستاد كه شريعه فرات را از سپاه دشمن پس بگيرند كه در اين جمع كه موفق به باز كردن راه آب براى سپاه اسلام شده بودند حضرت عباس نيز حضور داشت.

پس از مرگ معاويه كه حاكم مدينه مى خواست از امام حسين(عليه السلام) براى خلافت يزيد بيعت بگيرد سى نفر از جوانان بنى هاشم به فرماندهى حضرت عباس با شمشيرهاى برهنه بيرون خانه و پشت در ايستاده بودند و منتظر اشاره امام بودند كه اگر نيازى باشد مانع بروز هر حادثه اى شوند و اينان در تحت فرماندهى حضرت عباس قرار داشتند.

فضائل عباس

حضرت امام سجاد درباره حضرت عباس مى فرمايد: خداوند عمويم عباس را رحمت كند كه در راه برادرش ايثار و فداكارى كرد و از جان خود گذشت چنان فداكارى كرد كه دو دستش قلم شد خداوند نيز به او همانند جعفر بن ابى طالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا كرد كه با آنها در بهشت با فرشتگان پرداز مى كند عباس نزد خداوند مقام و منزلتى بسيار بزرگ دارد كه همه شهيدان در قيامت به او غبطه مى خورد.

چنانچه شاعر نيز در اين باب مى گويد:

چون اقتدا به جعفر طيار كرده ايم    برد از ماست با پرِ جان در فضاى دوست

در پيروى زخط علمدار كربلاست    دوستى كه داده ايم به راه رضاى درست

امام صادق نيز در ستايش از حضرت عباس مى فرمايد:

عموى ما عباس داراى بصيرة نافذ و ايمانى استوار بود همراه امام حسين جهاد كرد و آزمايش خوبى داد و به شهادت رسيد.

علم عباس

وى تنها به عنوان يك قهرمان نامدار و دلاور مطرح نبود بلكه فضائل علمى، تقوايى او و دانش رفيع را از خردسالى از سرچمشه علوم الهى به دست آورده بود چنانچه برخى روايات اشاره به اين نكته دارند كه وى از زمان كودكى شروع به تغذيه علمى نموده است.

مقام فقهى او بسيار بالا بوده است و در نزد راويان مورد وثوق و اعتماد بوده است و از جهت پارسايى در درجه بالا قرار داشت چنانچه برخى از رجاليون درباره ايشان گفته اند: عباس از فقيهان و دين شناسان اولاد ائمه بود، عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود و ديگران نيز وى را اين گونه تعريف نموده اند كه عباس از بزرگان و فاضلان فقهاى اهل بيت بود بلكه وى عالم استاد نديده بود.

حضرت عباس و امام حسين(عليهم السلام)

حضرت عباس همان جايگاه را نسبت به امام حسين(عليه السلام) داشت كه حضرت على نسبت به پيامبر(صلى الله عليه وآله)داشت ايشان پشتوانه و تكيه گاهى براى امام حسين بودند چنانچه امير المؤمنين چنين جايگاهى را نسبت به پيامبر داشت.

عباس همان طور كه على(عليه السلام) هميان نان و خرما به دوش مى گرفت و براى مستمندان مى برد او نيز به اتفاق برادرش حسين(عليه السلام) بسيارى از گرسنگان مدينه را سير مى كرد عباس همچنانكه على كه باب حوائج دربار پيامبر بود و هر كس رو به ساحت ايشان مى كرد اول على(عليه السلام) را مى خواند وى نيز باب حوائج آستان امام حسين بود و هر كس براى رفع حوائج به دربار حسين مى شتافت عباس را مى خواند.

عباس مانند پدر كه در بستر پيغمبر خوابيد و فداكارى كرد در روز عاشورا براى اطفال و آوردن آب فداكارى كرد.

القاب حضرت عباس

براى ايشان 16 لقب شمرده اند كه هر كدام جلوه اى از فضائل، كرامات و عظمت وى را نشان مى دهد و ما برخى از آنها را برمى شمريم.

1 ـ عباس: چون مثل شير حمله مى كرد دلير بود ترس در دل دشمن مى ريخت و فريادهاى حماسى اش لرزه بر اندام حريفان مى افكند.

2 ـ ابوالفضل: نام پسرش فضل بود و هم اين كه وى پدر فضيلت و خوبى ها بود و فضل و نيكى زاده او و مولود سرشت پاكش بود.

3 ـ ابوالقربه: (پدر مشك) به خاطر مشك آبى كه بر دوش مى گرفت و از كودكى ميان بنى هاشم سقايى مى كرد.

4 ـ سقا: به خاطر اين كه آب آور تشنگان بخصوص در سفر كربلا بود.

5 ـ قمر بنى هاشم: وى در ميان بنى هاشم زيباترين و جذاب ترين چهره را داشت و چنين ماه درخشان در شب تار مى درخشيد.

6 ـ باب الحوائج: آستان رفيعش قبله حاجات و توسل به آن حضرت بر آورند و نياز دردمندان است.


همه چيز درباره شيطان پرستي

گفتگو با حجت الاسلام ادبي شيطان‌پرستي، به عنوان يكي از اين مكاتب نوپديد ديني است كه بحث اصلي اين گفت‌وگو نيز مي‌باشد.شيطان كيست و يا چيست؟ از انسان چه مي‌خواهد؟ انسان از پرستش شيطان چه هدفي را دنبال مي‌كند؟ شيطان دشمن سرسخت انسان كه از خلقت حضرت آدم تا به امروز پي در پي با او به مخالفت پرداخته، اهميت شناخت و نحوه مواجهه با او از موضوعات مهم قرآني است. در قرآن درباره شيطان آمده است: شيطان موجودي از گروه جنيان است ( كهف 50)، چون جنيان از جنس آتش بي دود هستند بنابراين شيطان نيز از آتش است ( حجر27، الرحمن15)، او در مقابل رب دست به طغيان زد( مريم 44)، و به او كفر ورزيد ( اسراء27)، علت كفر و عصيان او در مقابل خدا به دليل تمرد از سجده به پاي انسان بود (بقره 34)، چون انسان به اسماء الهي آگاهي يافته بود و شيطان از اين علم بي بهره بود (بقره21)، او جنس خود را كه از آتش بود برتر از خاك كه جنس آدم است مي داند و بر اين اساس كينه و دشمني انسان را سخت به دل گرفته است ( اعراف22، يوسف 5، اسراء53 ، فاطر6 ، زخرف 62)، و با سركشي كه به درگاه رب نموده است (نساء117)او را وادار به دخالت در كار خدا بدون داشتن علم و آگاهي كند( حج 3)، دشمني خود را با آدميان به رخ آنها بكشد ( زخرف 62)، آنها را وادار به طغيان و غوا كند (اعراف 175)، و حتي با داشتن علم الهي نيز ممكن است اين طغيان و غوا صورت پذيرد او سعي مي كند به وسيله انسان خلقت خدا را دگرگون كند( نساء 119) و سعي مي كند كه حزبش را بر جهان مسلط كند ولي خداوند حزب او را دچار خسران مي كند ( مجادله 19)، و نهايتاً سعي مي كند كه با مسخ كردن انسان و تصرف او، عذاب خدا را برا او جاري سازد (ص41)، و او را به سوي عذاب سعير سوق دهد ( لقمان 21)، در دلش دائماً حزن و اندوه جاري سازد ( مجادله 10)، آنها را از آخرت بي اعتقاد گرداند و در قيامت آنها را در كنار خود محشور ببيند ( مريم 66 الي 68). شيطان در تمام داستان‌هاي كهن و در تمامي اديان وجود دارد، شيطان آمده است تا انسان خليفه‌الله نباشد. شيطان بسان تاريكي مطلق در مقابل روشنايي و نور رحمت الهي است. هر چند در ابتدا بشر سعي داشت تا از شيطان دوري كند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزي در پي فنا شدن در نيروي شيطان است. *معنويت گمشده بشر در قرن اخير است، علت بازگشت انسان به معنويت چيست؟ هرجا كه سر زدم همه در مرز بودن است كو مرز تازه‌اي كه فراتر ز بودن است . انسان معاصر، به دنبال گمشده خود در اقليم و مملكت روح است. در فضاي زندگي مدرن همه دستاوردهاي زندگي بشري در اعلي جايگاه خود محقق شده است، دوران مدرنيته، دوران سيطره، كميت است. دوراني است كه در فضا و موقعيت بشري، فقدان امكانات و دستاوردهاي علمي بر بشر تحميل نمي‌شود بلكه در فضاي مدرن و موقعيت‌ جاري امروز، نوعي تفرعن را بوجود آورده كه اين تفرعن موجب شده تا به تعبير كتاب مقدس او در برج بابل (در دوران مدرن) سر بر آسمان به‌سايد و در برابر خداوند سركشي كند. سركشي انسان در دوران مدرن و در فضاي زندگي امروز، از جانب ديگري فقدان معنويت را هم به بار آورده است، يعني انسان معاصر، انسان گسسته از آسمان هست اما در عين حال نمي‌تواند به فطرت خود پشت كند. انسان امروز، در فضاي زندگي مدرن، خود را ارضا شده نمي‌بيند، هنوز هم نقاط پنهاني هست كه مدرنيته و پست مدرنيته به آنها پاسخ نداده و هنوز هم فضاهاي تاريكي وجود دارد كه تكنولوژي نتوانسته پاسخ روشني به آنها بدهد. اين اقليم، اقليم گم شده روح است.اگر دوران قرن بيستم را به تعبير نيچه، دوراني بدانيم كه خدا مرده است و در عين حال ديوانه‌ نيچه با شمشير آخته در شهر، فرياد مي‌زند: كه خدا را كشته‌ام. امروزه، مكاتب نو پديد ديني قرار است انتقام خداوند را بگيرند. اگر دوران قرن بيستم، دوران زير راديكال بردن خدا و كشتن او بود، قرن بيست و يكم، قرن انتقام الهي است، اين انتقام الهي، در فضاي اديان كلاسيك وجود ندارد، خداوند در اين اديان رحمت خود را يك‌سره بر زندگي انسان گسترانيده و اين رحمت تداوم داشته و خواهد داشت. مكاتب نوپديد ديني، كه به دنبال معنويتي فراتر از معنويت اديان كلاسيك هستند، معنويتي را دنبال مي‌كنند، كه آموزه‌هاي فقهي ندارد، شريعتي به معناي اخص ندارد، دستاوردهاي خاص حرام و حلال و بايد و نبايد ندارد، با اين تفاسير پيروان اين مكاتب مي‌گويند، عصر انتقام الهي فرا رسيده و آن خداوندي را كه شما در گذشته كشتيد امروز در قرن بيست و يكم مي‌خواهد انتقام بگيرد. در نتيجه مكاتب نوپديد ديني بوجود مي‌آيند. مكاتب نوپديد ديني از معنويت مي‌گويند، اما معنويت آنها، ملغمه‌اي‌ست از راست و دروغ ، بين عالم فيزيك و متافيزيك است و سعي مي‌كند بين اين دو ارتباط برقرار كند. در اين بين معنويت نقش پل ارتباطي را ايفا مي‌كند. * انسان، به فطرت خود وابسته است و در پي تمناي اين فطرت به معنويت‌هاي نوگرا گرايش مي‌يابد، اين معنويت‌ها به دنبال چه هستند؟ چه چيزي را مي‌پرستند و چه آيين‌‌هايي دارند؟ مباحثي چون دين‌هاي نوظهور، فرقه‌هاي جديد و مكاتب نوپديد ديني، اولين‌بار در علوم اجتماعي پس از جنگ‌ جهاني دوم مطرح شدند. اين اديان سعي مي‌كردند به برخي پرسش‌هاي غايي بشر و پرسش‌هاي وجودشناسي انسان پاسخ دهند. از كجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود ، به كجا مي‌روم، آخر ننمايي وطنم به پرسش‌هاي اين شعر در اديان الهي پاسخ‌هاي روشني داده شده است، اما برخي از زمينه‌ها باعث شد كه برخي از اديان كلاسيك به پس‌زمينه زندگي انسان مدرن رانده شوند و توانايي پاسخ‌ دادن به سؤالات امروزي بشر را نداشته باشند. زمينه را براي مكاتب نوپديد ديني فراهم كرد تا به پرسش‌هاي غايي انسان پاسخ دهند. پرسش‌هايي كه مي‌كوشيد، خدا را در درون انسان‌ها حاضر كند و در پاسخ‌هاي خود تلاش مي‌كرد، فضاي زندگي بشر امروز را به نوعي آرامش زودگذر ارتباط دهد. مكاتب نوپديد ديني در پي پاسخ‌هاي غايي انسان بوده و هستند، اما اين پاسخ با مسير اديان الهي و يا اديان كلاسيك يكي نبود ، بلكه راه‌ متفاوتي را در پيش‌ گرفتند. اديان كلاسيك به واسطه برخي مسائل نتوانستند خود را به‌روز كنند و يا به‌روز شدن‌شان با مسائل زندگي امروز هماهنگ نشد و انسان امروزي نتوانست، به سادگي از يهوديت، مسيحيت، بودايسم و.... برداشت‌‌هاي دوران مدرن خود را استيفاد كند، يك نقبي به عالم معنا زد، اما با روشي جديد كه در مكاتب نوپديد ديني وجود داشت. مكاتب نوپديد ديني پاسخ وجود شناسانه به پرسش‌هاي بشري مي‌دهد، اما به اين پرسش‌ها در اديان كلاسيك پرداخته نشده است. هرچه پيش مي‌رويم،اديان نوظهور، حضورشان را در زندگي امروز، بيشتر تحميل مي‌كنند؛ اولاً به دليل اينكه شريعت خاصي ندارند، ثانياً بخش خاصي از جامعه را هدف قرار نمي‌دهند و ادعاي جهاني دارند. ثالثاً آيين‌ها و آموزه‌هايشان بسيار ساده و با زبان امروزي و در دسترس است، رابعاً مدعي‌اند، راهي كه پيامبران كلاسيك نتوانستند فراهم كنند، در دوران مدرن با پيامبران جديد پيش‌روي انسان قرار دارد. در دايره‌‌المعارف اديان جديد كه به تازگي در انگلستان منتشر شده، بيش از 2500 دين و مرام جديد كه هر كدام متدينين و مؤمنين خاص خود را دارند شناسايي شده است.برخي از اين اديان و مكاتب بسيار فعال هستند مانند ، «كليساي شيطان»، «شاهدان يهووه»، «كليساي علم‌شناسي»، «فرزندان خداوند»، «اكنكار» (دين‌نور و صورت)، «مورمون‌ها» و «جامعه بين‌المللي وجدان كريشنا»، كه فضاي عيني و تبليغات رسمي را در سطح جهان دارند. برخي ديگر هم مانند، زيرمجموعه ذن و بوديسم، كه در ايران تحت عنوان اوشو تبليغ مي‌شوند وجود دارند.دسته دگيري از اين اديان هم بيشتر مجازي‌اند و در اينترنت فعاليت مي‌كنند و در فضاهاي عيني حضور ندارند. * شيطان‌پرستي، به عنوان يكي از اين مكاتب نوپديد ديني است كه بحث اصلي اين گفت‌وگو نيز مي‌باشد.شيطان كيست و يا چيست؟ از انسان چه مي‌خواهد؟ انسان از پرستش شيطان چه هدفي را دنبال مي‌كند؟ هر ساعت از نو، قبله‌اي با بت‌پرستي مي‌رسد توحيد بر ما عرضه كن تا بشكنيم اصنام را در طول تاريخ بشريت، شيطان يك مفهوم و نماد وسوسه‌ انساني‌ست، كسي و يا چيزي است كه در فضاي زندگي بشر، او را به سوي دوزخ، افول، زندگي همراه با نكبت فرا مي‌خواند. شيطان، در برابر قوانين الهي مي‌ايستد، قوانين جامعه را به سخره مي‌گيرد، نوعي زندگي سرشار از نفرت، تهي وارگي و همراه با نوعي خشم و نسبت به اخلاقيات را به همراه دارد. شيطان در ادبيات عرفاني ما، شخصيتي است كه مظهر وسوسه‌هاي عميق انساني است. در ادبيات اديان، جايگاه و پايگاه او ضد مسيح است و در مرتبه بالاتر ضد خداوند است. اما در هستي، به معنويات و اخلاقيات معنا مي‌دهد، البته اين معنا دادن به معني داوري نيست. اگر شيطان نبود كه انسان را وسوسه كند، اگر فضاي زندگي انسان يك‌سره در بهشت بود و هبوطي رخ نمي‌داد، معناي زندگي براي بشر دست‌نيافتني نبود، اگر امكان وسوسه نبود، سره از ناسره تشخيص داده نمي شد، در اكثر اديان كلاسيك، شيطان كسي است كه در هستي جايگاهي دارد، اين جايگاه هم به واسطه، وسوسه انسان است. بر اساس عرفان اسلامي با كشتي گرفتن با او، موحدين از غير موحدين تشخيص داده مي‌شوند. شيطان نقش يك وسوسه‌گر را دارد. جايگاه شيطان، از هستي و زندگي انسان قابل حذف نيست، نقش شيطان در هستي يك‌سره منفي است، اما براي توحيد و براي رستگاري، جايگاه شيطان، قابل توجه است. با وجود شيطان است كه مي‌توان به معناي فضليت و رذيلت پي برد. امكان اختيار و زندگي اخلاقي در مقابل زندگي غير اخلاقي با شأن و جايگاه منفي اما حقيقي شيطان قابل بررسي است. *راز پرستش شيطان چيست؟ قدرتي كه بشر امروز با شيطان‌پرستي به دنبال آن است با اقتدار معنوي تفاوت دارد، قدرت شيطان‌پرستي، قدرت زودگذري است كه در فضاهاي مختلف نمي‌تواند خودش را در بالاترين جايگاه قرار دهد اما اقتدار معنوي به واسطه پشتوانه و جايگاهي كه نسبت به خداوند عالم و نسبت به وحي الهي دارد، هميشه در بالاترين موقعيت مي‌ايستد. نور خداوند هميشه - حتي اگر مشركان نخواهند- انتشار مي‌يابد. رسولان الهي آمده‌اند تا نور و شفقت الهي را گسترش بدهند. علت اينكه چرا انسان‌ها در دوران مدرن دنباله‌رو شيطان مي‌شوند و شيطان پرستي را ملجا خود قرار مي‌دهند،دلايل مختلفي دارد، بخشي از آن تحليل رواني دارد و بخش ديگري نيز تحليل ديني و جامعه شناختي است. انسان‌هايي كه از درون، افسار گسيخته هستند و به آرامش دروني و آسايش بيروني دست نيافته‌اند به دنبال ملجا و جايگاهي براي جبران افسار گسيختگي شان هستند، شيطان پرستي بهترين ملجا و پناه براي اين افراد است. در شيطان پرستي همه چيز مجاز است، در اين آيين سياه، هر نوع لباس و پوشاك و هر نوع خوراكي مجاز است و هر نوع رفتار و ادبياتي بدون محدوديت و بدون هيچ ساختار مشخصي آزاد است. انسان افسار گسيخته‌اي كه از محدوديت فراري است و مسئوليت اعمال خود را به هيچ عنوان نمي‌پذيرد، بهترين ملجا و پناهش شيطان پرستي است. شيطاني كه از عالم تاريكي و عمق بدي و پلشتي، ندا مي‌دهد كه آزادي مطلق و هر آنچه كه مي خواهيد نزد من است. به سوي من بياييد بدون هيچ محدوديتي. شيطان با شيپور انكار خودش بسياري از انسانهاي برون جسته از فضاي وحداني را به سمت خود مي‌كشد و موجب مي‌شود تا شاخه‌اي در دين پژوهي تحت عنوان «شيطان‌پرستي» بوجود بيايد يا به بيان دقيق‌تر كليساي شيطان شكل بگيرد. هر چند در نگاه ديني، شيطان ناديده انگاشته مي‌شود. در نگاه جامعه شناختي، پيروان شيطان افرادي هستند كه ادعاهاي خاصي دارند و تصور مي‌كنند، راه نجات را يافته‌اند و مي‌خواهند آن را به بشر ارائه دهند. * شيطان پرستي، داراي دسته‌بندي‌هايي هم هست؟ براي اين آيين دروغين ، دسته‌بندي‌هايي وجود دارد، كه اغلب به دو دسته شيطان پرستان فلسفي و ديني تقسيم مي‌شوند. شيطان پرستي فلسفي، مبادي زندگي وحداني و عدالت الهي را در كائنات زير سوال مي‌برد، خداوند را به عنوان قدرت وجود كائنات مي‌پذيرد،اما علم و حيات و قدرت مطلق خداوند و آخرت را نمي‌پذيرد. به طور استعاري مي‌توان گفت كه دستان خداوند را فرو مي‌بندد. اين نوع از شيطان‌پرستي سعي مي‌كند كه حضور خداوند را در زندگي انسان كم كند. در شيطان پرستي ديني، خدا به محاق مي‌رود و شيطان در جايگاه خدا مي‌نشيند. نمادهاي تخيلي-وهمي همراه با بت پرستي جديد كه در قالب‌هاي پوشاك، رفتار، ادبيات و نوع خاصي از آرايش است. مطلقا نمي‌توان اذعان كرد كه شيطان پرستان به معناي فلسفي شيطان پرستي رسيده‌اند، اما نمي‌توان انكار كرد كه اين افرادممكن است به شيطان پرستي ديني هم برسند. برخي افراد هم بواسطه متفاوت بودن شيطان پرستي را مي‌پذيرند. به هر حال نقطه آغاز گرايش به شيطان متفاوت است. خطر و پليدي شيطان پرستي ديني به مراتب شديدتر و جدي‌تر از شيطان‌پرستي فلسفي است. شيطان پرستي ديني، بر زندگي و روان فرد تاثيراتي را مي‌گذارد كه باعث اغتشاشاتي در اجتماع و از بين رفتن نهاد خانواده، نابودي امنيت فردي و در نهايت به مسائلي چون خودكشي و استفاده از مواد مخدر و داروهاي روان‌گردان ختم مي‌شود. * اديان مختلف آيين‌ها، مناسك، مراسم خود را دارند، آيين‌ و مناسك شيطان پرستي چيست؟ و پيروان شيطان در مناسك خود چه اعمالي را انجام مي‌دهند؟ براي آشنايي بهتر لازم است نگاهي به كليساي شيطان بيندازيم. كليساي شيطان در سال 1966 در شيكاگو توسط «آنتوان لوي» بنيان گذاشته شد. لوي در 30 آوريل همين سال خود را «اسقف اعظم كليساي شيطان» مي‌نامد و لقب پاپ سياه را براي خود برمي‌گزيند. در كليسا قرار مي‌گيرد اما اعمال غير متعارفي را انجام مي‌دهد. اعمالي چون استفاده و نوشيدن خون، غسل تعميد با خون و استفاده از اجساد مردار حيوانات جزيي از شعائر آنها به شمار مي‌رود. به بيان دقيق‌تر؛ زناي با محارم، تجاوز و سوء استفاده جنسي كودكان در انظار عمومي، عريان شدن در ميان جمع همراه با رقص آتش، همراهي با موسيقي دهشتناك و مدرن و استفاده از نمادهايي كه گاهي صهيونيستي است، بخش ديگري از شعائر شيطان پرستان است. استفاده از مشروبات الكلي، مواد مخدر و موادي كه در زندگي مورد توجه نيستند و اكثرا ناپاك به شمار مي‌روند در شيطان‌پرستي مباح است. در واقع در اين آيين ناپاكي جايگزين پاكي مي‌شود. در اين آيين هيچ‌گونه، حريم و يا خط قرمزي وجود ندارد. مسئوليت‌پذيري انسان ناديده گرفته مي‌شود، همه چيز در زمان حال وجود دارد. مردان زن پرست، دختران تن پرست، چشمان هرزه بين، گام‌هاي هرزه پو. * لباس، آرايش و مد ، يكي از ابزارهاي شيطان پرستي است، متأسفانه اين روزها در خيابان‌هاي شهرمان شاهد جواناني هستيم كه ظاهر و پوشش‌شان بيانگر شيطان پرستي است، درباره لباس و آرايش شيطان پرستان توضيح بيشتري دهيد؟ مدگرايي، سطحي‌ترين زاويه برخورد ما با شيطان پرستي است. اولين فصل متمايز شيطان پرستي نوع لباس، پوشاك و ادبيات است. استفاده از نمادهايي كه در آن عدد شش به كار رفته ، صليب شكسته معكوس، مثلثي كه در درون آن عكس يك بز وحشي در داخل يك دايره قرار گرفته، ستاره پنج پر كه نماد اصلي صهيونيستي‌هاست ، استفاده فراوان و شديد از رنگ قرمز و سياه در آرايش‌ها، آرايش موي سر به شكلي كه هيچ گونه نظمي در آن نباشد به رنگ‌هاي سياه، قرمز و نارنجي، كوتاه‌كردن موهاي سر به شكل‌هاي عجيب و به نحوي خاص، نزديك شدن به نمادهاي فاشيستي و هيتلري در فضاي جديد امروزي، پوشيدن لباس‌هاي كاملا غيرمتعارفي كه هم بدن را نشان مي‌دهد و هم نشان نمي‌دهد. اينها بخشي از اقدامات شيطان پرستان در مدگرايي است. * با اين تفاسير جوانان بايد آگاهانه لباس بپوشند، اما اين آگاهي به طور صحيح و اصولي به جوانان ارائه نشده است؟ شيطان پرستي به معناي ديني و حتي فلسفي آن در كشورمان، طرفداران بسيار اندك و ناچيزي دارد. اما به لحاظ نمادها، در سطح شهرها، نمادها و پوشش‌هاي شيطاني مشاهده مي‌شود. در گفت وگوهايي كه با جوانان با پوشش‌ها و تيپ‌هاي شيطاني داشته‌ام همگي اقرار كرده‌اند هدفشان از اين نوع پوشش فقط متفاوت و متمايز بودن از ديگران است. اصلا از موضوعي به نام شيطان‌پرستي اطلاعي ندارند، با اين تفاسير آنان شيطان‌پرست نيستند. مد هميشه معناي منفي ندارد و در صورتي كه به سنت‌ها، باورها، تاريخ و هويت‌مان بازگردد، مثبت مي‌شود. مد اگر به صورت غذايي نيم خورده از غرب به ما برسد، موجب مي‌شود تا آن غذاي نيم خورده را نشخوار كنيم. * آيا آماري در زمينه شيطان‌پرستي و جايگاه و تعداد آنان در كشور وجود دارد؟ آمارهاي رسمي و غيررسمي كه در اين زمينه در دسترس پژوهشگران وجود دارد، نمايانگر اين است كه در كشور، مجالس و مهماني‌هايي به نام شيطان و شيطان‌پرستي برگزار مي شود. در اين مهماني‌ها بيشتر، موسيقي‌هاي راك، هوي متال و موسيقي هايي كه خشونت در آن مجاز مي باشد به همراه رقص‌هاي آتش، استفاده از مشروبات الكلي، مواد مخدر صنعتي و روانگردان نمايان است. اگر دستاوردهاي عميق عرفان اسلامي به جوانان معرفي شود و پوچي و تهي وارگي شيطان پرستي را نمايان كنيم، شاهد ريزش پيروان هر چند ناچيز شيطان پرستي خواهيم بود. هدف اصلي شيطان پرستي، پوچ جلوه دادن زندگي بشري و ناديده انگاشتن معنويت و به محاق بردن پروردگار عالم ، معلق نگه داشتن جوان ايراني بين زمين و آسمان و معلق ميان دين و خانواده، معلق بين اسلام و ايران، معلق بين حقيقت و مجاز است تا به پوچي برسد. اكثر افرادي كه پيرو شيطان پرستي هستند در نهايت به پوچي رسيده و خودكشي مي‌كنند. * آمار قطعي و يا به صورت درصدي وجود ندارد؟ البته، آمارهاي دقيقي در برخي زمينه‌ها وجود دارد. اما شيطان‌پرستي آن‌گونه در انگلستان،‌آمريكا و كشورهاي غربي وجود دارد به هيچ‌وجه و با آن شدت و گستردگي در ايران وجود ندارد. شيطان‌پرستي در ايران در سطح نمايش و نمادها جلوه‌گري مي‌كند. تعداد افرادي كه به معناي خاص شيطان‌پرست باشند بسيار ناچيز و انگشت‌شمار است. * علت اصلي گسترش خودكشي ميان شيطان پرستان چيست؟ شيطان پرستي به انسان مي آموزد كه بايد روح خود را با خودكشي به شيطان هبه كرد. با گذشتن از مهمترين هديه خداوند كه همان جان انسان است بايد روح خود را در اختيار شيطان قرار دهي. بايد تنها فرصت زندگي ات را به شيطان بفروشي با ناديده گرفتن عدالت الهي و افق اميد به آينده زندگي كه پيشروي يك جوان وجود دارد. * شيطان پرستان در چه حوزه‌ها و عرصه‌هايي به فعاليت مي‌پردازند؟ سينما، يكي از مهمترين حوزه‌هاي فعاليت شيطان پرستان است. از موسيقي براي ترويج و تبليغ نهايت استفاده را مي برند. ورزش هم از حوزه‌هايي كه شيطان پرستان در آن فعاليت دارند البته به صورت پنهان اقدام مي‌كنند، برخي از ورزشكاران مطرح در غرب پيرو شيطان پرستي هستند و عده‌اي ديگر از اين ورزشكاران خود را در حيطه اي كه منجر به شيطان پرستي است قرار مي‌دهند. شاخه‌هايي از شيطان پرستي و حتي برخي مكاتب نوپديد ديني با صهيونيسم در ارتباط هستند به لحاظ مالي از صهيونيستها كمك مي‌گيرند البته نمي‌توان همه مكاتب نوپديد ديني را به صهيونيسم ارتباط داد. نگاهي كه همه چيز را در اين عرصه توطئه‌آميز ببيند پژوهشگرانه و علمي نيست.مداركي وجود دارد گواهي مي‌دهند كه صهيونيستها در كمك و مساعدت به شيطان پرستي و ديگر فرقه‌هاي نوظهور، از هيچ كوششي دريغ نمي‌كنند. عرفان يهودي كه تحت عنوان قباله يا اصطلاح انگليسي آن «كابالا» است، زمينه‌هاي، مكاتب نوپديد ديني و از جمله شيطان‌پرستي را فراهم مي‌كند. عرفان عدد، عرفان نماد، عرفان قدرت پيدا كردن در هستي، عرفان تصرف در كائنات در معناي منفي خودش، از جمله مواردي است كه بشر گسسته از عالم معنا به دنبال آن است. بشر گسسته از خدا، به دنبال نوعي اقتدار مجازي است كه البته هيچ‌گاه به آن دست نخواهد يافت، به دليل اينكه تنها وهم و سرابي از اين اقتدار را تجربه كرده است. البته فراماسونري، شيطان‌پرستي نيست. فراماسونري دسيسه‌ وسيع سياسي و اجتماعي است، براي به انحراف كشاندن نخبگان يك جامعه است. هر چند بخشي از اقدامات فراماسون‌ها مي‌تواند شيطان‌پرستي و يا استفاده از نمادهاي شيطاني و يا مجاز شمردن برخي از اعمال شيطان‌پرستان باشد. صهيونيسم، در پي‌رخنه در اديان كلاسيك است، صهيونيسم، خود يك مكتب نوپديد ديني است و موقعيتي مجازي و خود ساخته دارد و از مكاتب وهمي است. هرجا كه نداي تفرعن و نداي تاريكي و رذالت به ميان مي‌آيد، در پس‌پرده و نقاب، صهيونيسم مخفي شده است. ثروت، رسانه‌ها و موقعيت خاص رسانه‌اي ابزار هاي اصلي صهيونيست‌هاست. دستاوردهاي خاصي كه از همكاري و همراهي رسانه و صهيونيسم، در قالب فيلم ، موسيقي، كتاب، مجلات و عكس بدست مي‌آيد و بهره‌ي كه حاصل مي‌شود ، همگي حكايت از پشتيباني صهونيست‌ها در اين عرصه دارد. صهيونيست‌ها غير حقيقي هستند و هرجا كه غيرحقيقتي وجود دارد، خودشان را با آن همراه كنند. صهيونيسم يك انحراف ديني است. *در شيطان‌پرستي، با عناويني چون كليساي شيطان، انجيل سياه و... كه برگرفته از مسيحيت است برمي‌خوريم، علت چيست؟ اناجيل اربعه، تنها دستاورد جدي و قابل پذيرش در عالم مسيحيت هستند. انجيل هفتاد سال پس از مصلوب شدن عيسي، نوشته شده است. يك فاصله تاريخي بين عيسي (ص) و انجيل وجود دارد. در كنار انجيل‌هاي قانوني، شاهد انجيل‌هاي غيرقانوني و غير رسمي (اپوكريفا) هم هستيم. اين انجيل‌ها كه تعداد فراواني هم دارند، در ميان «مورمون‌ها»، «متديست‌ها» و حتي در فضاهاي غير رسمي پروتستان‌ها هم وجود دارد، مي‌توان يك كتاب جديد به نام انجيل شيطان (bible of satan) هم وجود داشته باشد. حوزه اناجيل اين فرصت را فراهم مي‌كند تا هركسي بتواند به نام انجيل و عيسي سخني بگويد و از حقيقت ندايي در بياورد! اسلام تنها ديني است، كه پيامبر بر سر متن دين ايستاده و از ابتدا و تا انتها به واسطه‌اي اين كه متون كاملاً الهي هستند، نظارت كرده و نوشته شده است. به همين دليل است كه در اسلام كمترين جنبش‌ها و مكاتب‌ ديني را شاهد هستيم. معدود مكاتبي هم كه وجود دارند ناشي از فعاليت و خواست استعمار است. بهايي‌ها و وهابيون، با حمايت و پشتيباني آمريكا، انگليس و صهيونيست‌ها بوجود آمده‌اند. بيشترين مكاتب نوپديد ديني در آيين مسيحيت بوجود آمده است. *علت پيدايش اين همه مكاتب نوپديد از آيين مسيحيت چيست؟ حضرت مسيح، غير از چند مورد معدود، هيچ‌گاه خود را پيامبر معرفي نكرده، ثانياً انجيل‌ها پس از مصلوب شدنش نگاشته شده‌اند، ثالثاً تشتت در كليساهاي مسيحي و تلاش برخي براي اينكه با زبان خود و فهم خود، با مسيح همراهي كنند، مزيد بر علت شد تا اين آتش افروخته‌تر شود. امروزه كليساهاي فراواني وجود دارند كه هيچ‌كدام ديگري را به رسميت نمي‌شناسند. در چنين فضايي تشتت و مسمومي، امكان روييدن قارچ‌هاي سمي هم وجود دارد. *وضعيت شيطان‌پرستي در جوامع اسلامي را چگونه مي‌بينيد؟ در كشورهاي عربي، به دليل نگرش سنت و يا همان سني بودن، در نسل‌هاي گذشته، شيطان پرستي جايگاهي نداشته است، در نسل‌هاي جديد، مگر به واسطه ماهواره، اينترنت و ديگر وسايل ارتباط جمعي،شايد تا حدي ورود پيدا كرده باشد، شيطان‌پرستي در كشورهاي عربي جايگاه مستحكمي ندارد. * براي جلوگيري از گسترش شيطاني پرستي و ديگر مكاتب نو پديد و عرفاني‌هاي دروغين چه بايد كرد؟ دفاع عارفانه از دين، بهترين و مهمترين عامل است. پرداختن به پرسش‌هاي جديد جوانان بدون هيچ محدوديت و هيچ انگ و برچسب تخريب‌كننده‌اي ، پذيرفتن اين نكته كه دين در همه زمان‌ها و مكان‌ها و در ميان همه اقشار مي‌تواند حرف نو و جديدي براي گفتن داشته باشد، بايد هنر استخراج اين يافته‌هاي نو را داشته باشيم. و از همه مهمتر آشنايي عالمان و حاكمان ديني، با مكاتب نوپديد و انحرافات آنهاست. همراهي بيشتر با جوانان و شفقت بيشتر با طيف جوان كه مملو از انرژي، زندگي و در عين حال متفاوت بودن است.البته بايد حساسيت بيشتري را نسبت به موضوعات و مسائل اعتقادي و عرفاني جامعه و جوانانمان داشته باشيم. گفتگو با حجت الاسلام ادبي حجة‌السلام و المسلمين محمد جواد ادبي دانشجوي دوره دكتراي دين شناسي تطبيقي‌ست،‌ كه به صورت تخصصي مكاتب نوپديد ديني را مطالعه مي‌كند.نويسنده چندين كتاب در زمينه عرفان و اديان است، از جمله دو كتاب «آشنايي با دايره‌المعارف‌هاي اديان » و « اسلام؛ تعامل يا تقابل با جهاني شدن» كه به زودي منتشر خواهند شد.

میلاد امام حسین

میلاد امام حسین بر مسلمین ایران و جهان مبارک باد

میلاد امام حسین

نام : حسین

لقب : سید الشهداء

کنیه : ابو عبدالله

نام پدر : علی (ع)

نام مادر : فاطمه (س)

تاریخ ولادت : 3 شعبان

محل ولادت : مدینه

مدت امامت : 11 سال

مدت عمر : 57  سال

تاریخ شهادت : 10 محرم

علت شهادت : عدم بیعت با یزید

نام قاتل : شمر بن ذی الجوشن

محل دفن : کربلا معلی

 

 

امام حسین فرزند دومین امام علی و حضرت زهرا علیهم السلام است . آن حضرت در شهر مدینه به روز سوم شعبان  دیده به جهان گشود آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر بزرگترش امام حسن (ع) فاصله سنی داشت و مراحل رشد و نمو خویش را  درمدت کمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول (ص) و سی سال در کنار امیرالمومنین (ع) و ده سال با امام حسن (ع) گذراند.  و در سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت مظلومانه امام حسن (ع)  امامت شیعیان را بر عهده گرفت .


امام حسین (ع)  در شکم مادر، کراماتی صادر شده که از آن جمله است:
1- فاطمه (س) از شکم خود صدای ذکر و تسبیح و تقدیس خدا را می‌شنید.
2- نور حسین (ع)  بر صورت و پیشانی فاطمه زهرا ( س)  ظاهر شده بود، به گونه ای که پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: «ای فاطمه، من در صورت تو نوری مشاهده می‌کنم. به زودی حجت و امامی برای مردم به‌دنیا می‌آوری»

 

در روایت دیگری، فاطمه سلام الله علیها فرمود:

 « وقتی فرزندم حسین در شکمم بود، در تاریکی شب، نیازی به چراغ نداشتم.»

 

یکی از ویژگی‌های امام حسین ( ع )  این است که جبرئیل مژده‌ی ولادت و خبر شهادت آن حضرت را پیش از تولدش برای پیامبر گرامی آورده است.


امام صادق (ع)  فرمود:

« جبرئیل بر محمد (ص)  نازل شد و گفت: ای محمد! خدا تو را به مولودی که از فاطمه متولد می‌شود مژده می‌دهد و بدان که امت تو، بعد از تو او را می‌کشند»

پیامبر اکرم (ص) فرمود:

« ای جبرئیل! سلام مرا به پروردگارم برسان. مرا به مولودی که از فاطمه متولد شود و امتم او را بکشند نیازی نیست.»

جبرئیل به آسمان عروج کرد و آنگاه فرود آمد و دوباره همان سخن را گفت. پیغمبر نیز همان پاسخ را تکرار کرد.

جبرئیل به آسمان بالا رفت و آنگاه فرود آمد وگفت:

« ای محمد! پروردگارت به تو سلام می‌رساند و به تو بشارت می‌دهد که امامت و ولایت و وصایت را در نسل آن مولود قرار می‌دهد.»
آن‌گاه پیامبر فرمود: «راضی شدم.»

 

ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) نقل می فرمایند که :
وقتی امام حسین (ع) به ‌دنیا آمد، خداوند به جبرئیل وحی کرد که با هزار گروه از فرشتگان، بر من نازل شوند و  ولادت حسین (ع) را به من تهنیت بگویند. هر گروه شامل یک میلیون فرشته بود سوار بر اسب‌های ابلق( سیاه و سفید)، با زین‌ها و دهنه‌های مزین به در و یاقوت، و همراه‌شان فرشتگانی بودند که چوب‌هایی از نور به‌دست داشتند .

 

 جشن میلاد امام حسین (ع) در ملکوت

ابن عباس از پیامبر گرامی نقل می کند:
وقتی امام حسین (ع)  به‌دنیا آمد، خداوند در عالم ملکوت به فرشته خازن و عهده دار آتش جهنم،  وحی کرد که به خاطر مولودی که به پیامبرش عطا کرده است، آتش جهنم را بر اهلش خاموش کند و به رضوان، نگهبان بهشت وحی کرد که بهشت را بیاراید و آن را خوشبو گرداند و به حورالعین وحی فرمود که خود را بیارایند و به دیدار یکدیگر بروند و به ملائکه وحی فرمود که در صفوفی بایستند و به تسبیح و تحمید و تمجید و تکبیر بپردازند.
 


پيام حضرت امام خمينى( ره ) به مناسبت روز پاسدار

حضرت امام خمینى ره نیز در سوم شعبان سال 1358  به مناسبت ولادت امام حسین( ع ) در پیامی  سوم شعبان را روز پاسدار نامیدند.

بسم الله الرحمن الرحيم
روز مبارك سوم شعبان المعظم را كه روز طليعه پاسدار و پاسدارى از مكتب مترقى اسلام است به عموم هم ميهنان و بخصوص پاسداران انقلاب اسلامى تبريك عرض و بحق بايد اين روز معظم را روز پاسدار بناميم روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن كريم و اسلام عزيز است، پاسدارى كه هرچه داشت، در راه هدف اهدا كرد و اسلام عزيز را از پرتگاه انحراف رژيم طاغوت بنى اميه نجات داد... اگر فداكارى پاسداران عظيم الشان اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداكار او نبود، اسلام در خفقان رژيم بنى اميه و رژيم ظالمانه آن وارونه معرفى مى شد و زحمات نبى اكرم (ص) و اصحاب فداكارش به هدر مى رفت...همه پاسدار اسلام و حکومت حق باشيد. در اينجا پاسداری اين است که اين حکومت، حکومت عدل باشد و پاسداری از عدالت باشد.پاسداری از عدالت اين است که پاسدار خودش موصوف به عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند...

یوزر و پسورد نود ۳۲ آپدیت دوشنبه ۶/۴/۹۰

Û¹Û°

bb753efb54420a9f3fb3c576f1b458ba

 

Username: EAV-44695913
Password: 4m2fj7hbmd

Username: EAV-44760344
Password: atjuntnevm

Username: EAV-44770006
Password: j528dtaucd

Username: EAV-44770007
Password: vb8ddka44t

Username: EAV-45230137
Password: mv2mux7rbb

Username: EAV-45230143
Password: rkerh7tjtu

Username: EAV-45231096
Password: ue34j45mf3

Username: EAV-45231109
Password: vbn3nknpsh

Username: EAV-45727591
Password: 5v768r7crn

Username: EAV-45727597
Password: 8kmau2s6a7

Username: EAV-45960876
Password: uhumt2f6t6

Username: EAV-45960878
Password: 47uhntrtt2

Username: EAV-45984917
Password: jt2scm7u2t

Username: EAV-46142405
Password: 5bnu4xe6u4

Username: EAV-46142407
Password: m7uxukr3mc

Username: EAV-46142411
Password: j8b7n24654

Username: EAV-46142415
Password: brj5bfnru7

Username: EAV-46186166
Password: r5ujttxs4j

Username: EAV-46186183
Password: vp2mkm5nvk

Username: EAV-46186190
Password: tv7f4x32rj

Username: EAV-46186220
Password: p7pbxhsr7n

Username: EAV-46295230
Password: sf2j8uekn7

Username: EAV-46295232
Password: 262f4prap3

Username: EAV-46295233
Password: cb7m3frfef

Username: EAV-46460306
Password: ud2uhsjdh4

Username: EAV-46460309
Password: e87xbduaac

Username: EAV-46460310
Password: see5b7uf2s

Username: EAV-46472075
Password: mm6e3vc62c

Username: EAV-46569610
Password: 8n3mfh4dn7

Username: EAV-46569669
Password: rm4fdt8ajj

Username: EAV-46570594
Password: vpbcf3h82a

Username: EAV-46571094
Password: 4rmkc56s7v

Username: EAV-48719779
Password: kj4s3redas

Username: EAV-48722110
Password: 7ct68tkheh

Username: EAV-48723060
Password: auajs33b2e

Username: EAV-48723062
Password: fjaemuc23a

Username: EAV-48723593
Password: acfrxchxd4

Username: EAV-48743991
Password: 4hj3njuxbj

Username: EAV-48743996
Password: t3r2b3hj4n

Username: EAV-48744061
Password: suf5udad72

Username: EAV-48744106
Password: fktuh26usp

Username: EAV-48744931
Password: 5emu8s42c6

Username: EAV-48745793
Password: n28sa7j3h6

Username: EAV-48745794
Password: 37ex82j88k

Username: EAV-48745831
Password: cdm5rkv3xn

Username: EAV-48745836
Password: 4vt4d4hmps

SCREEN SAVER ها:

در گذشته مانيتورها با كيفيت پاييني از فسفر پوشانده مي شدند. و اگر از آنها مراقبتهاي لازم نمي شد ممكن بود مشكل پيدا كنند. شما اين را به سادگي در مانيتورهايي كه فقط براي يك برنامه بخصوص مورد استفاده قرار مي گيرند مي توانيد ببينيد تصوير آن برنامه روي آن مانيتور باقي مي ماند ( براي لحظاتي ). اين جا بود كه SCREEN SAVERها مورد استفاده قرار گرفتند. همانطور كه مي دانيد اگر بعد از يك زمان معين با كامپيوتر كار نكنيد SCREEN SAVER به ط.ر خودكار شروع به كار مي كند تا مانيتور شما يك تصوير يكنواخت را نمايش ندهد اين وضعيت را بهتر مي كند تا يك تصوير معين روي مانيتور شما نسوزد.

مانيتورهاي CRT پيشرفت كردند به طوريكه ديگر روي مانيتورهاي جديد كمتر اين مشكل پيش مي آيد و اكنون SCREEN SAVER ها تبديل به يك هنر شدهاند به هر حال بهتر است كه از SCREEN SAVER استفاده كنيد و مي توانيد از آن به عنوان چاشني در كار با كامپيوتر استفاده كنيد.

استانداردهاي محيطي:

تشعشع مانيتور يك آلودگي است: هيچ مدرك محكمي وجود ندارد كه تشعشع مانيتور سبب بيماري مي شود. اگر چه حضور يك تشعشع نا خواسته ساخته دست بشر خوشايند نيست بلاخره استانداردهاي صنعتي براي يك ميزان تشعشع مورد قبول بوجود آمدند.

از اوايل دهه نود استاندارد سوئدي MPR2 محدوديتهايي براي تشعشع الكترواستاتيكي وضع كرد. بعد از آن استاندارد سختگيرانه تر "TCO92" بوجود آمد. اين استاندارد مقدار تشعشع مجاز را محدود كرده تعيين مي كرد و استانداردهاي الكتريكي و ايمني در برابر آتش سوزي وضع كرد.معمولاً TCO را به صورت "Total Cost Of Owenership" معنا مي كنند.بالاخره استاندارد "TCO-95" كه سخترين استاندارد است وضع شد. همانند "TCO-92" اين استاندارد شامل قوانيني در زمينه ارگونومي ( كه شامل سرعت تازه سازي يا refresh ميباشد ) بيشترين مصرف انرژي، محصولي بدون مضراتي براي محيط زيست و قابل بازيافت شدن مشد بهترين مانيتورها از اين استاندارد پيروي مي كنند. مانيتورهايي كه از اين استاندارد مي كنند گرانتر هستند.

مانيتورهاي Flat TFT هيچ تشعشي ندارند و آنها به طور قابل ملاحظه اي انرژي كمتري از مانيتورهاي داراي تشعشع مصرف مي كنند. و اين نشانه ديگري است كه TFT ممكن است استاندارد مانيتورهاي آينده باشد

اگر مي خواهيد كامپيوتر بخريد ...

اين مقاله يك راهنماي عمومي براي خريد كامپيوتر است. اجزاي كامپيوتري كه مي خواهيد بخريد آخرين تكنولوژيها در آنها به كار رفته است. پس براي خريد كامپيوتر همه ما احتياج به قدري مطالعه داريم به اميد آنكه اين مقاله مختصر به شما براي بهترين انتخاب كمك كند.

CPU

براي CPU ها دو انتخاب اساسي بين سرعت و قيمت وجود دارد. مارك اينتل داراي كارايي خوبي است. اما در برابر آن AMD انتخاب خوبي است براي كساني كه بودجه كمتري دارند. اما هميشه جنسي را كه از حد معمول بازار گرانتر است نخريد زيرا نسبت كارايي به قيمت مقدار زيادي افت مي كند به عبارت ديگر به همان اندازه كه كه پول بيشتري مي دهيد قدرت CPU خريداري شده بيشتر نيست. اما اينكه چگونه بفهميم كه خريد چه CPUاي با چه سرعتي به صرفه است كافيست از چند فروشنده ليست قيمت بخواهيدمتوجه خواهيد شد كه از يك سرعت خاص به بالا ناگهان قيمت به شدت بالا مي رود ( كه البته اين موقت است ) پس پول خود را بيهوده تلف نكنيد. فاكتور ديگري كه براي CPU ها مهم است حافظه پنهان يا cache memory آن است كه هر چه اين مقدار بيشتر باشد CPU زمان كمتري را صرف نقل انتقال بيهوده اطلاعات مي كند و علت آن اين است كه اين حافظه مستقيماً روي CPU قرار دارد البته توجه داشته باشيد cache بالا براي مصارف حرفه اي مانند ساخت انيمشن بدرد مي خورد پس در اين مورد هم به قيمت توجه داشته باشيد زيرا ممكن است در مصارف روزمره اختلاف آن خيلي محسوس نباشد.

حافظه

ميزان RAM براي كامپيوتر شما مهم است. براي كاركرد بهينه كامپيوتر بايد به مقدار كافي RAM داشته باشيد RAM علاوه بر مقدار حافظه يك فاكتور مهم ديگر هم دارد و آن سرعت باس آن است كه نشان مي دهد اطلاعات با چه سرعتي مي توانند به RAM منتقل شود نكته مهم ديگر اين است كه در هنگام خريد مادربرد به تعداد اسلاتهاي RAM (يا همان DIMM ) آن توجه داشته باشيد تا به تعداد كافي موجود باشد تا در آينده امكان ارتقا حافظه سيستم وجود داشته باشد. اين مخصوصاً زماني بدرد مي خورد كه به علت گراني موقت RAM ( بازار ناپايدار كامپيوتر ) يا كمبود بودجه به طور موقت RAM كمتري خريداري مي كنيد و مي خواهيد در آينده به مقدار كافي به RAM سيستم خود اضافه كنيد. براي اطلاعات بيشتر در زمينه RAM اينجا را كليك كنيد.

HARD DRIVE يا ديسك سخت

دو فاكتور براي انتخاب وجود دارد ميزان حافظه يا حجم كه با واحد GB (گيگا بايت ) مقدار آن تعيين مي شود و سرعت كه هر چه بيشتر باشد زمان كمتري براي خواندن و نوشتن روي HARD DRIVE لازم است. اكثر HARD DRIVE هاي امروزي بيشتر از مقدار بيشتر نياز شما فضا در اختيارتان قرار مي دهند. البته اين بستگي به شما دارد كه چه نوع اطلاعاتي را بخواهيد روي HARD DRIVE خود ذخيره كنيد مثلاً اگر تعداد زيادي فيلم روي HARD DRIVE خود آرشيو كنيد به فضاي نسبتاً زيادي احتياج داريد ولي براي اكثر مصارف خانگي فضاي HARD DRIVE هاي موجود بازار كه داراي قيمت مناسبي هم هستند بيش از نياز فضا در اختيارتان قرار مي دهد. يكي از عواملي كه در كارايي HARD DRIVE شما تاثير دارد اين است كه به مقدار كافي حافظه cache داشته باشد.

OPTICAL DRIVES

بيشتر كامپيوتر هاي فروخته شده امروزي داراي رايتر يا DVD هستند. اگر قصد ديدن فيلم با كامپيوتر را نداريد، بهتر است از DVD در برابر رايتر CD صرفنظر كنيد. براي سي دي رايتر 3 سرعت ذكر مي شود سرعت رايت (سرعت نوشتن اطلاعات ) ، سرعت ري رايت ( كه براي سي دي هاي با قابليت چندين بار رايت استفاده مي شود ) و سرعت خواندن اطلاعات. از درايوي استفاده كنيد كه حداقل 40X سرعت رايت، 12X سرعت زي رايت و 40X سرعت خواندن اطلاعات و حداقل 2 مگابايت بافر داشته باشد.

كارت گرافيك

كارتهاي گرافيك تقريباً هر 6 ماه تغيير مي كنند و نوع پيشرفته تر و جديدتر آن وارد بازار مي شود كه قابليتهاي بيشتري براي بازي هاي كامپيوتري با گرافيك سطح بالا و قابليتهاي سه بعدي امروزي ساخته مي شوند بنابراين انتخاب درست كار مشكلي است براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد كارت گرافيك

سنترينو چيست؟

بسياري از مردم فكر مي كنند كه سنترينو يك نوع پرسسور يا چيپ ست ساخت اينتل است. اما در حقيقت سنترينو يك اسم تجاري قراردادي براي كامپيوترهاي لپ تاپ است كه نشان مي دهد كه اين لپ تاپ داراي يك سري مشخصات سخت افزاري است بديهي است در لپ تاپي كه سنترينو نباشد اين ويژگيها وجود ندارد. براي اينكه يك لپ تاپ سنترينو باشد بايد از سخت افزارهاي زير در آن استفاده شده باشد:

  • پرسسور Intel Pentium M

  • جيپ ست Intel 855 PM يا Intel 855 GM

  • Intel PRO/Wireless 2100 يا ورژن هاي جديدتر آن

چيپ ست PRO/Wireless 2100 باعث مشكلات بسياري براي برخي سازندگان بزرگ لپ تاپ شده است زيرا بسياري از آنها از چيپ ستهاي Wireless اينتل استفاده نمي كنند بنابراين سنترينو نيستند.

اين ويژگي براي سنترينو باعث سر در گمي خريداران لپ تاپ شده است. آنچه در سنترينو براي بيشتر خريداران مهم است چيپ ست اينتل و پروسسور پنتيوم M است كه كارايي آن بسيار خوب بوده در عين حال مصرف انرژي آن پايين است. كه اين ويژگي در يك لپ تاپ كه سنترينو نباشد هم مي تواند وجود داشته باشد در حاليكه استاندارد هاي جديدي براي تكنولوژي بي سيم وضع مي شود هنوز بخاطر مسائل امنيتي كه وجود دارد اين تكنولوژي بوسيله بسياري از سازندگان كاملاً مورد قبول واقع نشده است.

نتيجه

رويهم رفته پرسسور پنتيوم M جديد يك جهش بزرگ در دنياي كامپيوترهاي قابل حمل و نقل است. كامپيوتر هايي كه از اين تكنولوژي استفاده مي كنند كارايي بالايي دارند كه در گذشته سيستم هاي قديمي به خاطر مصرف بالاي اين قابليت را نداشتند. بسياري از كاربران كامپيوتر در هنگام مقايسه پرسسورها دچار اشتباه هستند زيرا پرسسور پنتيوم M از نظر كارايي از بسياري از پرسسورهاي پنتيوم چهار M كه سرعت Clock بالاتري دارند قوي تر هستند و بسياري از شركت هاي سازنده لپ تاپ بر روي عمر زياد باتري ها تبليغ مي كنند در حاليكه اين نتيجه كم شدن مصرف پرسسورهاي جديد است به هر حال اگر قصد خريد يك لپ تاپ را داريد بهتر است به پرسسورهاي جديد تري پنتيوم M هم نظري داشته باشيد.

آشنايي با حافظه فلش USB

حافظه فلش USB يك وسيله ذخيره اطلاعات سبك وزن است كه مي تواند به هر كامپيوتر كه داراي پورت يا سوكت USB باشد متصل شود. پورت USB كامپيوتر مي تواند USB1.1 يا USB2.0 باشد كه مشكلي براي اتصال به كامپيوتر پيش نمي آيد چون همه حافظه هاي فلش USB2.0 قابليت كار با USB1.1 را دارند.

توجه: حافظه فلش USB راممكن است با نامهاي

Jump Drive, Pen Drive يا Pocket Drive

بشنويد كه همه يك نوع حافظه هستند

ادامه نوشته

حافظه ی پیشرفته ی DDR3

حافظه ی DDR3 حدود شش ماه پیش به بازار معرفی شد تا جایگزین تکنولوژی اشباع شده ی DDR2 شود. درحالی که انجمن مهندسی يكپارچه سازي قطعات الکترونیکی (JEDEC) سرعت حافظه های DDR3-800 تا DDR3-1600 را تعیین کرده است، توليد كنندگان حافظه های الکترونیکی تا 20% از بیشترین سرعت تعيين شده تجاوز نموده اند. با وجود اینکه حافظه های DDR3 با سرعت های 1066 و 1333 به دلیل گرانتر بودنشان نسبت به DDR3-800 هنوز ماهها طول می کشد تا عملاً وارد کار شوند، سازندگان بسیاری در این زمینه قطعات DDR3-1600 را پیشنهاد می کنند و بعضاً از تولید محصولات DDR3-2000 خبر می دهند. اخیراً با نگاهی به چند قطعه ی DDR3-1333، متوجه می شویم که زمان ظهور محصولات پیشرفته تر فرا رسیده است.

از زمانی که Overclocking (افزایش میزان پردازش CPUبيش از مقدار نامي آن) تبدیل به یک امر رایج شد، طرفداران و پیگیر کنندگان حافظه های کامپیوتر شاهد طی شدن جریانات جالبی بوده اند. بعد از آنکه Intel و AMD به منظور جلوگیری از عملکرد سریعتر از حد مجاز CPU سرعت پردازشگرها را محدود کردند، تولید کنندگان مادربورد گزینه هایی را برای دور زدن این تنظیمات معرفی نمودند. افزایش سرعت Bus (گذرگاه داده ها) معادل است با افزایش دیگر متغیر های لازم برای تعیین سرعت clock پردازنده، از اینرو سد و مانع افزایش clock برای FSB (گذرگاه رابط CPU و RAM) بطور قابل ملاحظه ای کنار گذاشته می شود ولی در عوض برای BUS، پهنای باند بزرگتری را به همراه می آورد. علاوه بر این حافظه ی اصلی نیز به همان نسبت افزایش سرعت می یابد. که بستگی به سرعت عمل آن داشته و این سرعت عمل بطور مستقیم به BUS سیستم (یا درمورد پردازنده­های AMD به سرعت پردازنده) وابسته است. در حالی که حافظه ها پس از جریان oveclocking – که در ابتدا نسبتاً کند بود - مطرح شدند، محصولات امروزی با در نظر گرفتن برتری از لحاظ سرعت clock طراحی می شوند، که نه تنها حداکثر overclocking سیستم را ممکن می سازند، بلکه پهنای باند حافظه را نیز افزایش می دهند و در نتیجه به عملکرد کلی کمک می نماید.

به دلیل مکانیزم های کم مصرفی مانند تکنولوژی Cool`n`Quiet شرکت AMD و Speedstep ارتقا یافته ی شرکت Intel، همه ی پردازشگرهای جدید می توانند هم با multiplier پیش فرض خودشان و هم با مقادیر کمتر از آن کار کنند؛ ویژگی کم مصرف بودن، کاهش سرعت پردازشگر را می طلبد. این امر باعث افزایش multiplier برای FSB و همچنین کاهش آن برای پردازنده می گردد تا سرعت clock هسته را تا حد ایده آل محدود کند. از اینرو می بایست ترکیبی از یک گذرگاه سیستمی (system bus) پرسرعت را انتخاب نمود.

از طرف دیگر حافظه های پیشرفته تر با مسائل مربوط به هزینه مواجه می شوند که البته همه ی محصولات خوب با این مورد روبرو می شوند. معمولاً سرعت های بالاتر clock حافظه تنها با افزایش شدید ولتاژ دست یافتنی است، و این امر مستلزم دقت در انتخاب IC های تولید شده برای حافظه توسط شرکتهای Elpida، Hynix، Micron، Qimonda و Samsung می باشد. قطعات حافظه ای حاصل ممکن است چندین برابر گرانتر از DIMM های (حافظه های دوقلو) کنونی باشد. برخی از تامين كنندگان، چيپ هاي کامل حافظه را می خرند و خودشان برش داده، انتخاب و بسته بندی می کنند. و برخی دیگر حافظه های آماده یا حتی قطعات کامل حافظه را خریداری می کنند

کارت صدای On-board

چندی پیش شرکت مایکروسافت پیشنهاد کرد که کلیه ی تولید کنندگان، محصولات کامپیوترشان را همراه با کارت صدا تولید کنند (به علاوه ی وسایل دیگر، مانند پورت USB ) این پیشنهاد به استاندارد PC97 معروف است، توليد كنندگان مختار بودند اما با توجه به اينكه بيشتر كامپيوتر هاي دنيا از محصولات مايكروسافت استفاده مي كردند. اين اقدام سبب سهولت كار مي شد. (به عنوان مثال اگر هم نرم افزار و هم سخت افزار کامپیوتر شما PC97 باشند، آنگاه این برنامه عملکرد کاملي روی سیستم دارد.)

از آن به بعد تولید کنندگان کامپیوتر، محصولاتشان را بصورت کارخانه ای همراه با کارت صدا عرضه کردند. همانگونه که می دانیم اکثر کامپیوترها با استفاده از قطعات تولیدی شرکتهای دیگر مونتاژ می شوند، این امر حتی در مورد دستگاههای عرضه شده تحت نام مارک های معتبر وجود دارد. طبیعتاً این مورد تولید کننگان مادربورد را تحت فشار قرار دا تا مادربوردهایی دارای کارت صدای توکار built-in) ) تولید کنند تا میکروکامپیوترهایی تشکیل دهند که هم مشخصات PC97 را داشته باشند و هم ارزانتر باشند، با این توضیح که کارت صدای توکار درون مادربورد نیاز به یک کارت مخصوص را برطرف می کند

ادامه نوشته

رفع عيب از مادر برد

در بيشتر موارد مادر برد براي مشكلاتي كه ناشي از قطعات ديگر است مقصر شناخته مي شود.معمولاً مشكلات مربوط به مادر برد كمتر پيش مي آيد ( البته اين براي بازار فعلي ايران خيلي صدق نمي كند) بنابراين بايد مشكل اصلي را پيدا كرد.

در اينجا ليستي از آزمايشهايي است كه از مادر برد رفع اتهام مي كند.

آيا حداقل چيزهاي كه براي بوت شدن كامپيوتر لازم است وجود دارند؟ حداقل اجزاء براي بوت شدن عبارتند از: يك مادر برد، پروسسور، مقدار كافي حافظه (RAM)، يك كارت گرافيك و درايو براي بوت شدن اگر يكي از اين اجزا موجود نباشد سيستم شما كار نخواهد كرد. آيا همه اين اجزاء به درستي متصل شده اند؟

در موقع بروز اشكال ابتدا سعي كنيد قطعات را يك به يك جايگزين كنيد تا به قطعه مشكل دار برسيد آيا جامپرها به درستي قرار گرفته اند؟ شما بايد جامپرها را براي نوع، سرعت، ولتاژ و سرعت باس CPU و ديگر مشخصات آن در جاي خود قرار دهيد هر چند تعداد زيادي از مادربردهاي امروزي به طور اتوماتيك اين كار را انجام مي دهند. هميشه دستور العمل (دفترچه همراه) مادربرد را بخوانيد و در نظر داشته باشيد اگر تغييراتي در BIOS سيستم انجام داده ايد آن را به حالت DEFAULT برگردانيد. آيا وضع ظاهري مادر برد مشكلي ندارد؟ هيچگونه شكستگي يا پينهاي خم شده وجد ندارد؟ آيا منبع تغذيه مشكل ندارد؟ اگر شما قطعه اي را ارتقا داده ايد يا قطعه اي را به سيستم اضافه كرده ايد ممكن است توان منبع تغذيه براي شما براي تأمين توان مورد نياز قطعه جديد كافي نباشد. توان معمول براي كامپيوتر معمولي 250 الي 300 وات مي باشد

ادامه نوشته

آيا روشن گذاشتن طولاني مدت كامپيوتر درست است؟

امروزه دانش كامپيوتر آنقدر پيشرفت كرده است كه مي توان بدون مشكل كامپيوتر را براي مدت طولاني يا حتي به صورت 24 ساعته روشن نگه داشت حتي مي توان از زمان بي كاري كامپيوتر براي Update آنتي ويروس كامپيوتر و اسكن آن استفاده كرد. ولي براي روشن نگه داشتن طولاني كامپيوتر نكته هايي وجود دارد كه ياد آوري انها خالي از لطف نيست

بدانيد كه:

  • هر بار روشن يا خاموش كردن كامپيوتر باعث تغيير دماي آن مي شود. كه به اين تغييرات دمايي تنش هايي حرارتي گفته مي شود. و از لحاظ فيزيكي مي تواند آسيب پذيري هر قطعه اي را ( حتي غير الكترونيكي ) افزايش دهد. مشكل ديگري كه هنگام روشن كردن كامپيوتر وجود دارد، جرقه اي است كه هنگام وصل كليد زده مي شود. اين جرقه هاي اضافه ولتاژ هاي نا خواسته اي ايجاد مي كنند. با اينكه فيلتر هايي براي حذف اين نوسانات ولتاژ وجود دارند اما هميشه مقداري از نوسانات از اين فيلتر ها عبور مي كنند. بنابراين اگر قرار است پس از مدت كوتاهي دوباره كامپيوتر خود را روشن كنيد بهتر است اصلاً  آنرا خاموش نكنيد. پس براي افزايش عمر كامپيوتر خود بهتر است از روشن و خاموش كردن هاي بيهوده كامپيوتر خودداري كنيد.
  • هارد ديسك كامپيوتر شما مي تواند با سرعت 5400 يا 7200 يا 15000 دور در دقيقه ديسك هاي خود را به بچرخاند. وقتي كه يك كامپيوتر روشن است بيرينگ ( يا به قول عوام بلبرينگ ) آن در حال سايش است. و بد نيست بدانيد هارد ديسك هاي امروزي به طور متوسط مي توانند 100000 تا 250000 ساعت بدون مشكل و بدون وقفه كار كنند. كامپيوتر هايي كه براي سرور ها ساخته مي شوند از تكنولوژي استفاده مي كنند كه بتوانند هفت روز هفته را به صورت شبانه روزي كار كنند. و چكيده اين تكنولوژي در كامپيوتر هاي شخصي استفاده شده است بنابراين بيشتر آنها مي توانند براي يك دهه يا حتي بيشتر بدون مشكل كار كنند. بنابراين خيلي لازم نيست نگران هارد ديسك خود به عنوان يكي از قطعات داراي استهلاك مكانيكي نگران باشيد.
  • فن CPU، منبع تغذيه، حتي كارت گرافيكي مقداري برق مصرف مي كنند. اما اگر از مود ذخيره انرژي ( Power Option ) در كامپيوتر خود استفاده كنيد. مي توانيد مصرف آنرا به ميزان قابل توجهي كاهش دهيد. و اگر از مانيتور CRT براي كامپيوتري كه قرار است مدت طولاني روشن بماند استفاده مي كنيد بهتر است آنرا با يك مانيتور LCD تعويض كنيد چون اين مانيتورها مانند يك بخاري برقي در تابستان هستند. و نه تنها انرژي بيشتري مصرف مي كنيد بلكه بايد براي تهويه گرماي انها هم فكري بكشيد. كامپوتر هايي (مادر برد هايي ) كه داراي برچسب EPA يا Energy Star هستند مي توانند. به راحتي مانيتور يا هارد ديسك ( اگر براي مادربرد و CPU اين عمل انجام نشود ) را در حالت خواب قرار دهند كه سبب كاهش مصرف انرژي مي شود و در عين حال كار خود را انجام مي دهند بدون اينكه صدمه اي به به يكي از قطعات آن وارد شود.
  • مانيتور هاي CRT قديمي با مشكلي مواجه بودند كه اگر يك تصوير را طولاني مدت نمايش مي دادند آن تصوير روي صفحه نمايش به صورت هاله باقي مي ماند يا اصطلاحاً مي گفتند تصوير روي صفحه نمايش سوخته است. كه راه حل اين مشكل استفاده از Screen Saver است. اما اين مشكل در مانيتور هاي CRT امروزي به مراتب كمتر شده است و در مانيتور هاي LCD هم چنين مشكلي وجود ندارد.

  • اگر مي خواهيد كامپيوتر خود را براي مدت طولاني روشن بگذاريد بهتر است يك محافظ در برابر صاعقه براي آن نصب كنيد.

معرفی پردازشگرهای core i7

Core i7 اولین پردازشگر شرکت اینتل است که مدار کنترلر حافظه را در خود دارد، خاصیتی که پردازشگرهای AMD از زمان athlon 64 دارند. این پردازشگرها مانند core2duo و core2quad بر پایه ی ساختار هسته هستند اما با چندین مورد ارتقا که کیفیت عملکرد را بالاتر می برد(ریز ساختار نهالم). این خانواده ی cpu در سه سوکت متفاوت موجود هستند: LGA1366( ساختار حافظه ی سه کاناله و باس QPI ،( LGA1156( ساختار حافظه ی دو کاناله و کنترلر PCI Express 2.0 و باس DMI) و PGA988 برای لپ تاپ ها با خصوصیاتی مثل LGA1156.

پردازشگرهای اینتل سابق براین از یک کنترلر حافظه ی خارجی استفاده می کردند که بر روی چیپ North Bridge قرار می گرفت(که معروف به هاب کترلر حافظه MCH بود). به این معنا که در CPU ها و مادربورد هایی که از این ساختار استفاده می کردند، این چیپ ست است که تعیین کننده مقدار و نوع حافظه ایست که می توان بروی کامپیوتر نصب کرد. از زمانی که CORE i7 در CPU ها بکار رفت پردازشگر و نه چیپ ست  مادربورد تعیین کننده ی  نوع تکنولوژی و مقدار حافظه ای شد که می توان بروی سیستم نصب کرد. هرچند مادربورد ممکن است محدودیت هایی را برای مقدار حافظه ی قابل نصب داشته باشد. کنترلر مجتمع حافظه ی Core i7 تنها حافظه های DDR3 را قبول می کند(تا 6/1 ولتاژو با واحدهای حافظه که ولتاژ بیشتری نیاز دارند کار نمی کنند و ممکن است به پردازشگر آسیب برسانند.) سوکت مدل 1366 ساختار سه کاناله جدید را با حافظه های DDR3-800 و 1066 ساپورت می کند در حالیکه سوکت های 1156 و 988 ساختارهای دوکاناله استاندارد و حافظه های DDR3-800 و 1066 و 1333 را ساپورت می کنند.

ساختار سه کاناله جدید در سوکت های 1366 به CPU این امکان را می دهد تا در آن واحد سه واحد حافظه را برای خواندن و یا ذخیره اطلاعات داشته باشد که تعداد بیت های انتقالی در ساعت را از 128 به 192 افزایش می دهد. تئوری ساختار سه کاناله در مقایسه با ساختار دوکاناله 50 درصد به پهنای باند در ساعت می افزاید. به طور مثال حافظه ی DDR3-1066 که دوکاناله هستند حداکثر سرعت اسمی انتقالشان 17 گیگابایت بر ثانیه است اما در حافظه های سه کاناله این مقدار 5/25 گیگابایت در ثانیه است.

پردازشگرهای Core i7 سوکت 1366 از طریق باس جدیدی به نام QPI1 با سیستم ارتباط دارد. این باس با 2.4GHz(4.8 GB/s) در Core i7 و با 3.2GHz(6.4 GB) در Core i7 extreme کار می کند. در سوکت های مدل 1156 و 988 پردازشگرها یک کنترلر PCI Express2.0 هم دارند که کارت گرافیک را مستقیما به  CPU متصل می کند که می تواند پهنای باند کاربردی را ارتقا بخشد. این پردازشگرها می توانند یک کارت گرافیک 16X یا دو کارت گرافیک 8X داشته باشند. از آنجا که در این مدل پردازشگرها کنترلر PCI Express 2.0 داخل cpu مجتمع هستند ، اینتل تصمیم گرفته تا یک باس کم سرعت تر به نام DMI2 بکار برد که با 2GB/s کار میکند، تا CPU را به چیپ ست متصل کند. این باس برای اتصال چیپ North Bridge به چیپ  south Bridge در چیپ ست قبلی اینتل است. پهنای باند کمتر مساله ای نیست و دلیل اینکه QPI پهنای باند بیشتری دارد به این علت است که  CPU را به کترلر PCI Express 2.0 در چیپ North Bridge متصل می کند و به این دلیل که در cpu های سوکت 1156 و 988 این جز داخل CPU است یک باس خارجی با پهنای باند بالا نیاز نیست.

همانند پردازشگرهای AMD ساختار Core i7 هم یک سرعت ساعت پایه دارد که بقیه ساعت ها از آن گرفته می شود. برای تمام مدل ها سرعت ساعت پایه تعریف شده 133MHz است.

این پردازشگرها یک تکنولوژی به نام توربو بوست دارند که یک ویژگی over clocking3 خودکار است. زمانیکه CPU به توان پردازش بالاتری نیاز دارد این ویژگی سرعت ساعت درونی را بالاتر از حد تعریف شده می برد.

دیگر ویژگی جالب Core i7 تکنولوژی هایپر تریدینگ است که دو پردازنده ی منطقی را به طور مساوی به هر یک از هسته ها می دهد. پنابراین از آنجا که Core i7 4 هسته ی واقعی دارد، سیستم کاربردی 8 هسته (ترید) مجزی را می شناسد یعنی 8 پردازنده.

قوی ترین و گران ترین مدل Core i7 مدل Extreme آن است. مهم ترین تفاوتشان افزاینده ی سرعت بدون قفل و سرعت ساعت بالاتر برای پردازش و باس QPI ( فقط سوکت مدل 1366).