تو همیشه با منی، امّا چشم من گرفتار رنگ‌وارنگ دنیا و دلم در بند نیاز و خواهش نفس است.

درونم دلتنگ است از دوری تو. دلم سخت بهانه تو را می‌گیرد.

چند روزی می‌خواهم تنها با تو باشم، تنها تو را حس کنم و تنها تو را بیابم؛

تو را که سرچشمه وجود منی، روزی‌ده من، حافظ من، یار و یاور من، برطرف کننده نیازهایم و برآورنده حاجاتم، تویی که همه امید منی.

کدام اندوه، کدام سختی و کدام گره کور دلم را خواهد آزرد وقتی من در این چند روزه اعتکاف تو را بیابم و دریابم که تو خدای بزرگ و مهربان من همیشه با منی؟


از آن روز که نهال کوچک و ناتوان وجودم را در عالم خاک کاشتی و به مهربانی آبیاری کردی، تا امروز که اندکی پاگرفته‌ام و جوانه‌ای زده‌ام، همیشه و هر لحظه تنها تکیه گاهم به تو بوده است.


چه بسیار لحظه‌ها که این تکیه‌گاه محکم را از یاد برده‌ام و دلم از سختی‌های خاک لرزیده و فرو ریخته است، اما امروز آمده‌ام تا این تکیه‌گاه محکم و استوار را بیشتر باور کنم و با نزدیک‌تر شدن به تو، وجود ضعیف خود را به محور پایدار و استوارِ وجود تو بیش از پیش تکیه دهم، بدان امید که هرگز فرو نیفتم. پس ‌ای عزیز! لحظه‌ای مرا به خود وامگذار.



می‌خواهم امروز حصاری بسازم، بین خودم و هر چه غیر توست.


بین خودم و همه بادها، توفان‌ها و آفت‌ها. می‌خواهم که در حصار کوچکم، تو باشی و من، من باشم و تو، تو بتابی و من رشد کنم. من تو را بخوانم و تو نگاهم کنی، تا فردا که گاهِ ثمردادن فرا می‌رسد، میوه وجودم بوی خوب تو بدهد.



دلِ جوان ِ مرا بنگر. هنوز آن‌قدر زمان بر من نگذشته که دلم رنگ و بوی دنیا بگیرد.

هنوز دلم آبی است و چشمم بوی آسمان می‌دهد. آه که غبار دنیا چه زود و چه سخت دل‌ها را کدر می‌کند.


ای مهربان پاک من! سه روز مرا به سوی خود بخوان و در خانه‌ات مهمان کن، تا آبشار رحمتت، همان اندک گرد وغبار دنیایی را هم که بر دلِ جوانِ من نشسته است، پاک کند و از بین ببرد. نمی‌خواهم با گذر جوانی، رنگ آبی دلم خاکستری شود.


جوانی سرشار از شور و نشاطم. شور و شوق سفر به سوی تو زنده‌ترم می‌دارد. سفری سخت و دشوار، عبور کردن از خود، از نیاز خود، از خواسته‌های خود، تا خدا، تا هستی محض، تا معبودی بی‌همتا.


‌ای معبود مهربان من! مرا دریاب و رهایم مکن.


گفتی مهمان را عزیز بدارید که مهمان، حبیب خداست. امروز من به مهمانی تو آمده‌ام.

‌ای مهربان! بر تهی‌دستی‌ام راضی مشو که به هزاران امید به مهمانی تو آمده‌ام.